چکیده:
سخن از هویت ایرانی و بنیادهای آن، مستلزم ورود به حوزه اندیشه سیاسی ایرانی است. اگر هویت را به مثابه فرایند «ساخت معنا و آگاهی» در نظر بگیریم، فرایندی که بر مختصات فرهنگی ایران زمین استوار بوده است، بدیهی است که باید از اسطوره و حماسه به عنوان دو بنیاد هویت ایرانی یاد کنیم. مقاله حاضر به این پرسش اساسی می پردازد که چرا و چگونه اسطوره و حماسه در تکوین هویت ایرانی نقش داشته اند. فرضیه ای که مورد سنجش قرار می گیرد، این است که اسطوره و حماسه به مثابه نخستین و کهن ترین خاستگاه اندیشه ایرانی، با ظهور کارکرد سیاسی و اجتماعی مشترک یعنی لزوم هماهنگی میان نظام جامعه و نظام کائنات، نقش برجسته ای در تکوین هویت ایرانی داشته اند. رهاورد این کارکرد مشترک در گستره اندیشه سیاسی ایرانی، حفظ و تقویت همبستگی و انسجام ایرانیان بوده است.
خلاصه ماشینی:
"در مقایسه بین تمدن ایران و مصر نیز تفاوتهای بارزی وجود دارد: 1-اگرچه تمدن مصر،تمدن دیرینه و کهنی به شمار میرود،اما ساخت تفکر واسطورهسازی در این سرزمین به گونهای بوده که از آن با عنوان دخمهای تاریک یادمیکنند،حال آنکه ایران،سرزمین آتش،خورشید و روشنایی است؛2-رب النوعهایمصری از جاودانگی برخوردار نیستند و فناپذیرند،اما ایران،سرزمین خدای جاودان وابدی است؛3-در تمدن مصری،نگاه به زندگی،تیره و تار است،اما در ایران،نگاه بهحیات،روشن و شفاف است و کل هستی و جهان آفرینش،نمودار زندگی و کوششبرای پیروزی بر اهریمن محسوب میشود؛4-در تمدن مصری،انتظار شادی در دنیایدیگر معنی پیدا میکند،اما در تمدن ایرانی،شادی از زندگی،این جهانی است و بر اینمبنا سعادت و رستگاری در سرای دیگر حاصل میشود(اسلامی ندوشن،1379:8).
فردوسی،هماهنگی آبادانی جامعه و طبیعت را در دوره خسرو انوشیروان به عنوان نمونه کاملشاه آرمانی،اینگونه به تصویر میکشد: {Sزمینی که آباد هرگز نبود#برو بر ندیدند کشت و درود#نگه کرد کسری برومند یافت#به هر خانهای چند فرزند یافت#خمیدهتر از بار شاخ درخت#به فر جهاندار بیدار بخت#جهان نو شد از فره ایزدی#ببستند گفتنی دو دست بدی#در و دشت گل بود و بام سرای#جهان گشت پر سبزه و چارپای#همه رودها هم چو دریا شده#به پالیز گل چون ثریا شده#به ایران زبانها بیاموختند#روانها به دانش بیفروختندS} (فردوسی،1373،ج هشتم 191) از ابیات بالا،چند نکته قابل استفاده است:1-بهرهمندی از فره ایزدی،هم موجد نظم در امور کشورداری است و هم نظم در طبیعت،و بالمآل نظم کیهانی را پاس میدارد؛ 2-فر ایزدی،خود عامل پیوند و پیوست نظم زمینی و نظم آسمانی است؛3-تمامآبادانیها،فراوانیها و خرمیها به وجود فر وابسته است(دیلم صالحی،1384:66)."