چکیده:
در دوره دوم مشروطه که از فتح تهران در جمادی الثانی سال 1327هـ.ق آغاز شد و با اولتیماتوم روسیه در محرم 1330.ق به پایان محتوم خود رسید، ایران شاهد یکی از بحث انگیزترین ادوار تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود بود. در این دوره به طور مشخص از نظر فکری جریان های گوناگون و جالب توجهی شکل گرفت که هر کدام تلاش می کردند بر اساس باورهای خود، آنچه را از مشروطه استنباط می کردند به جامعه انتقال دهند. شیخ حسین یزدی یکی از برجسته ترین این اشخاص بود که مقام و موقعیت نظری او در بحث مشروطه و نسبت دین با این اندیشه و نظام سیاسی هنوز روشن نیست. این مقاله به بررسی مقولات یاد شده از دیدگاه وی می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"به این معنا وقتی یزدی میگفت قانون باید به«حیثیاتملیه و محلیه»(همان)نزدیک باشد،مراد نسبت داشتن این قوانین با فرهنگ دینی بود کهفرهنگ عمومی مردم را تشکیل میداد و البته در این زمینه نیز سیطره با اندیشه فقهی و&%02709MMFG027G% شرعی بود.
نکته جالب توجه در منظومه فکری شیخ حسین یزدی این است که او علت العللسوء فهم احکام اسلامی و مشروطه ایران و قیاس گرفتن آنها از برخی اندیشههای رایج درغرب را ناشی از نادیده گرفتن تفاوت فرهنگها و اختلافات«ذاتی»بین دو فرهنگ ارزیابیمینمود(همان،سال چهارم،ش 103:3).
با آنکه به نظر میآید مفاهیمی مثل استصلاح،استصوابو استحسان(17)؛مربوط به فقه اهل سنت و جماعت است و این مفاهیم از ادله فقهیآنان به شمار میروند(18)؛اما شیخ حسین یزدی در زمره نخستین افرادی بود که ایننظر را مردود شمرد و از مصلحت به مثابه ضابطه قانونگذاری یاد کرد(همان).
خداوند از موانع عدیده نقض حقوق مردم که به واسطه اختلافامت،(21)غیبت امام و سستی روح دیانت موجود است،آگاهی دارد و میداند کهاستیلای دشمن و معطل ماندن امر به معروف و نهی از منکر به بهانه حفظ حقوق بشرانجام میگیرد و به همین دلیل احکام شرعی تعطیل خواهند شد:«لذا دین قویم اسلامرا به طوری بر اساس محکم استوار فرمود که تا قیامت پایدار بماند و امور روحانی وسیاسی معتقدین آن را الی الابد کفالت کند و از هر نوع تزلزلی محفوظ ماند،احکامثانویه عذریه مقرر فرمود از قبیل اباحه محظورات در موقع ضرورت(22)و لزوم تقدیماهم بر مهم و وجوب دفع افسد به فاسد(23)که به رعایت همین دقیقه سایر شرایعمنسوخ و قوانین اسلام ابدی و لاینسخ خواهد بود»(همان)."