چکیده:
در بخش نخست این مقاله به اهمیت و ویژگیهای کتاب الاشارات و التنبیهات در میان آثار فلسفی ابن سینا از قبیل: نوآوری در تبویب مطالب و تعیین عناوین فصول، نثر زیبا و ادیبانه و در عین حال موجز و رمز گونه، شرح مبانی و اصطلاحات عرفانی با تکیه بر اصول و براهین فلسفی در نمطهای آخر این کتاب اشاره شده است. دانشمندان بسیاری بر این کتاب شرح و حاشیه نوشته اند که از مهمترین آنها شرح متکلم بزرگ اشعری امام فخر رازی (544 – 606 ق ) است. او برای اولین بار عبارات موجز و اشاره گونه این کتاب را تفسیر کرده و فهم غوامض آن را بر خوانندگان آسان ساخته است. اما او در شرح خود- به خصوص در مسائل علم الهی- بر ابن سینا اعتراضات و تشکیکات بسیار روا داشته و حتی آنچه را در آثار دیگر خود با دلایل متعدد اثبات کرده در این جا مورد تشکیک قرار داده و در این راه چنان افراط کرده که بعضی شرح او را «جرح» خوانده اند. به راستی چه عاملی سبب این همه خرده گیری و اظهار آراء متعارض شده است؟ آیا او از نظام فکری منسجم و ثابتی برخوردار نبوده است؟ آیا او در طول حیات فکریش گرفتار تحول فکری شده است؟ یا علل و انگیزه های دیگری در کار بوده است. این مقاله به این موضوع نیز خواهد پرداخت که امید است مورد عنایت قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"اصول و براهین فلسفی در نمطهای آخر این کتاب اشاره شده است.
اما او در شرح خود-به خصوص در مسائل علم الهی-بر ابن سینا اعتراضات و
در اینجا موردتشکیک قرار داده و در این راه چنان افراط کرده که بعضی شرح او را
از شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبد الله بن سینا(370-428 ق)فیلسوف و پزشک بزرگ ایرانی بیشاز دویست کتاب و رساله در علوم و فنون مختلف به جای مانده
اما کتاب اشارات که ظاهرا آخرین تصنیف فلسفی شیخ الرئیس میباشد(ابن ابی
این کتاب را به خود جلب میکند کیفیت فصلبندی مطالب و عنوانگزینی برای آنها
3. بیان مطالب در قالب عباراتی موجز:ابن سینا خود این آخرین اثر فلسفیاش را
اما فخر رازی در آغاز شرح خود بر بخش حکمت اشارات به همین مطلب اشاره میکند.
4. تبین اصول و مبانی عرفان و تصوف:کتاب اشارات تنها اثر فلسفی جامع ابن سینا
این کار او آنچنان بزرگ و کمنظیر است که امام فخر رازی شارح و منتقد بزرگ
اشارات که در همهجا بر ابن سینا خرده گرفته است در توصیف این بخش از کتاب او میگوید:
قبل از فخر رازی هم ظاهرا کسانی کتاب اشارات را شرح کردهاند که اطلاعی از آنها
اما او در این کتاب فقط به شرح و توضیح آراء ابن سینا بسنده نکرده بلکه آنها را مورد
نصیر الدین طوسی در آغاز شرح خود بر اشارات آورده است.
کاملا متأثر از آراء کلامی است که هرجا میان قواعد فلسفی با اصول کلام اشعری
و شرح اشارات قرار میدهد که آنها را در رد بر فلاسفه نوشته است(اعتقادات،146)."