خلاصه ماشینی:
"درمجموع اهمیت و ضرورت معنویت و معنویت در محیط کار آنچنان است که میتواند برای سازمانها، انسانیت و برای اجتماع،فعالیت و برای محیط،مسئولیت را به ارمغان آورد( 2003,Geijselt )درواقع با تحولی که در توسعه نظریات رهبری از جنگ جهانی دوم بوجود آمده است،چندین نظریه در زمینه انگیزش پیروان شامل نظریه مسیر-هدف،رهبری،کاریزماتیک، رهبری تحولآفرین و تعاملی ارائه شده است( 2003,Fry )اما اگر با تعمقی دقیق به سیر تکوین مطالعات رهبری توجه کنیم خواهیم دید تاکنون تحقیقات مختلفی در مورد ویژگیهای فیزیکی،ذهنی و عاطفی رهبران صورت گرفته ولی موضوعی که در سالهای اخیر (به تصویر صفحه مراجعه شود) توجهات زیادی را به سوی خود جلب کرده،ویژگی رهبران معنوی میباشد و اینکه چگونه میتوان با توسل جستن به معنویت،سلامت فردی و سازمانی و توانمندسازی کارکنان را به ارمغان آورد.
رهبران معنوی ایمان،اشتیاق و نتایج کار خودشان را بروز میدهند ( 2006,Bishop ) درواقع رهبر معنوی کسی است که با استفاده از ارزشها،طرز تلقیها و رفتارهایی که لازمه انگیزش درونی خود و دیگران است،بقای معنوی اعضای سازمان را فراهم کند،وی این کار را در دو مرحله زیر انجام میدهد: 1-درحالیکه هریک از رهبران و پیروان سازمان از طریق دیگر همکاران احساس میکنند که دارای شغل بااهمیت و معنادار میباشند،رهبر معنوی، اقدام به ایجاد چشماندازی مشترک میکند.
نتیجهگیری با عنایت به اینکه شکوفایی هرجامعهای در بهبود و پرورش منابع انسانی آن نهفته است؛و یکی از مفاهیمی که در راستای بالندگی منابع انسانی مطرح میگردد،توانمندسازی کارکنان است و با توجه به نقش مهم رهبری معنوی در دستیابی به این هدف،سازمانهای امروزی برای بقای خود در دنیای رقابتی عصر حاضر بایستی برای نقش رهبری معنوی در فرآیند توانمندسازی کارکنان، اهمیت بسزایی قایل شوند."