خلاصه ماشینی:
"مادرم مرا در مدرسهای ثبت نام کرده بود که عزیزانی نظیر آیت الله شهید بهشتی و محمد علی رجایی از گردانندگان اصلی آن بودند و فرزندان خود آنان نیز در همان جا فعالیت میکردند.
به خیال خودم اعلامیهها را لابلای آن اجناس پنهان کردم که ساواک به آن دست پیدا نکند،اما ساواکیها همه جا را به هم ریختند و اشیائی را که داخل چمدان بود، از جمله طلا و وسایل عروس را با خود بردند و پارچههایی را که تا شده بود،به طول پارچه با سیگار در مقابل چشمانم سوزاندند.
قبل از اینکه مادر را دستگیر کنند،ساواکیها چهار هفته در خانه ما اقامت و آزادی را از همه ما سلب کرد و حتی اگر میخواستیم برادر کوچکم را برای خرید به بیرون از منزل بفرستیم،تا تفتیش نمیکردند،اجازه نمیدادند که از منزل خارج شود."