چکیده:
1-برخی از آیات قرآن کریم به دوستی(محبت)خداوند به آدمیان و دوستی آدمیان نسبت به خداوند اشاره کرده است. 2-گروهی از مفسران و متکلمان مسلمان،خداوند را بزرگتر از آن میدانستند که با یکی از مخلوقاتش«دوست»شود و اساسا دوستی نسبت به خدا و دوستی خدا نسبت به انسان را دون ادب شرعی و شأن حق تعالی میشمردند و معتقد بودند که این باور به نوعی به تشبیه و انسان پنداری خداوند منتهی میشود. 3-بر خلاف غالب متکلمان،عارفان گامی فراتر نهاده،از عشق حق به بندگان و عشقورزی بندگان نسبت به او دم زدهاند،در صورتی که در قرآن از«عشق»خداوند سخن نرفته است و عشق افراط در محبت است.این باور عارفانه همواره مورد چون و چراها و مخالفتها قرار گرفته است. 4-حجم عظیمی از سخنان منظوم و منثور مولانا جلال الدین،عاشقانههای اوست. 5-این مقاله با نگاهی کلی و اجمالی به آثار مولوی،به این نتیجه میرسد که او در عین سخن گفتن از عاشقی و معشوقی خداوند،توجه کامل دارد که به ورطهء تشبیه درنیفتد و در مواردی نیز با صراحت درصدد استدراک و تعیین حد و مرزهای خالق و مخلوق برآمده است.
خلاصه ماشینی:
"ازاینرو اگر نور جمال الهی از مخلوق گرفته شود،زشتی آن نمایان میگردد: زان که آن،حسن زراندود آمده است ظاهرش نور،اندرون دود آمدهست چون رود نور و شود پیدا دخان بفسرد عشق مجازی آن زمان وا رود آن حسن،سوی اصل خود جسم ماند گنده و رسوا و بد نور مه راجع شود هم سوی ماه وارود عکسش ز دیوار سیاه پس بماند آب و گل بیآن نگار گردد آن دیوار بیمه،دیووار قلب را که زر ز روی او بجست بازگشت آن زر،به کان خود نشست پس مس رسوا بماند دود وش زو سیه روتر،بماند عاشقش2 2-مولوی و دیگر عارفان،آیهء 13 سوره آل عمران را مبنای نقلی مدعای خود(رابطهء متقابل محبانه خداوند و انسان)قرار میدهند: قل إن کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم و الله غفور رحیم:«بگو اگر خدا را دوست دارید،از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست داشته باشد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزگار مهربان است»."