خلاصه ماشینی:
"1-1-هدفمندسازی مبتنی بر ارزیابی فردی خانوار در این روش،توسط ادارات رفاه محلی و از طریق ارزیابی مستقیم،وضعیت بررسی میشود که آیا افراد یا خانوارها با توجه به معیارهای تعریف شده در برنامه،آسیبپذیرند یا خیر؟این روش با توجه به سطح توسعه یافتگی کشورها،اطلاعات در دسترس و ظرفیت اجرایی و نهادی موجود در کشورهای مختلف در عمل به شکلهای مختلفی اجرا شده است که در ادامه به بررسی این روشها میپردازیم.
2. مشاهده میشود که حدود 25 درصد از برنامههای هدفمندی که در راستای فقرزدایی و توزیع عادلانهتر منابع در بین کشورها اجرا شده است،شاخص عملکرد،کوچکتر از یک بوده است و نشاندهنده این است که گروههای هدف(فقرا)در نتیجه اتخاذ سیاست هدفمندی،از منافع تخصیص یافته کمتری بهرهمند شدهاند و برنامه هدفمندی به اهداف موردنظرش دست نیافته است.
بنابراین،با استناد به مشاهدات جهانی و ابزارهای مورد استفاده نتیجه میگیریم که روش هدفمندی مبتنی بر ارزیابی فردی،عملکرد موفقی داشته است و بکارگیری ابزارهایی مانند آزمون وسع (PM) و آزمون تقریب وسع در مقایسه با سایر روشهای دیگر برای شناسایی متغیرها مناسبتر بوده است.
دلایل تفاوت شاخص عملکرد هدفمندی در کشورها اکنون این پرسش مطرح است که چرا برخی از کشورها در اجرای برنامههای حمایتی هدفمندی موفقتر از سایر کشورها عمل کردهاند؟آیا میزان موفقیت به نوع روش شناسایی فقرا بستگی دارد؟ در جدول شماره چهار،نتایج مربوط به هرکدام از روشهای هدفمندی و تاثیر آن بر شاخص عملکردی در قالب معادلات رگرسیونی ارائه شده است.
نتیجه این مدل رگرسیونی،نشان میدهد که هدفمندی مبتنی بر آزمون وسع (MT) ، هدفمندی جغرافیایی و خود هدفمندی برمبنای شغل،تاثیر معنادارتری در بهبود شاخص عملکرد هدفمندی داشته است و منافع اجرای آن بیشتر به گروههای هدف و فقرا منتقل شده است."