خلاصه ماشینی:
"شاهدان زمان، کار و شهامتتان را قیاسی نیست، در لقای یار رفتن طفل عقل از من نشان کوی لیلی جست گفتم کس نیابد ره بدیدن جز که مجنونوار رفتن باز هفتاد و دو تن رفتند و در شهر شهادت در شگفتی غرق شد عالم بدین ستوار رفتن پس براه کاروان هرکس نشاید شد که آنجا زادره بسیار باید از پی بسیار رفتن سرزمین رنگین شد از خون تو ای سرو تناور گر شدی در خون خودای لاله پرپر شناور هر که خشتت بالش و خاک دیارت گشت بستر میستاند داد تو پروردگار دادگستر استان فارس-حمید رنجبر سخن با هواداران هنر و خوانندگان جهاد ضمن تشکر از برادران و خواهران عزیز و ارجمندی که تاکنون با فرستادن نامههای سراپا محبت خود ما را مورد تفقد قرار داده و مجله جهاد (صفحه هنر)متعلق به خودشان را با ارسال مطالب خویش غنا بخشیدهاند یادآور میشویم که ما پس از این ضمن فتح بابا«پاسخ به نامهها»تقاضای توجه بیشتر در تهیه و ارسال مقالات هنری اعم از شعر و نثر و نقد و داستان و خاطره..."