چکیده:
با توجه به سرعت تغییرات،تکنولوژی و پیچیدگی آنها در جوامع و سازمانهای امروزی و وجود رقابت در تولید و فروش محصولات و ارائه خدمات،نیاز به برنامهریزیهای بلندمدت و استراتژیک جهت پایش محیط و تدوین استراتژیهای آیندهنگرانه در سازمانها ضروری می باشد.
لذا در این مقاله بر آن شدیم در سازمانهای تولیدی،صنعتی،بازرگانی و خدماتی جهت رفع مشکل فوق،مدلهای مختلف برنامهریزی استراتژیک را بررسی نموده و با توجه به مزایا و معایب هرکدام و مقایسه آنها مدلهای مطرح و مهم جهت برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای مذکور را ارائه دهیم.
به این منظور در ابتدا به تعریف برنامهریزی استراتژیک از دیدگاه مکاتب و دانشمندان گوناگون مدیریت استراتژیک میپردازیم؛در ادامه مدلهای برنامهریزی استراتژیک همچون: 1.تحلیل سوالات بحرانی،2.ماتریس GE ،3.ماتریس BCG ،4.ماتریس هوفر،5.مدل فریمن و ذینفعان،6.مدل فیلیپس،7.مدل استراتژی صنعتی،8.مدل رایت،9.مدل هیل،10.مدل استونر و فریمن،11.مدل وایتمن،12.مدل گوداشتاین،13.مدل دانکن،14.مدل پیگز و روجر 15.مدل برایسون،16.مدل پورتر،17.مدل BSC ،18.مدل دیوید (ماتریس QSPM ماتریس، SPACE ،ماتریس CPM و ماتریس SWOT )و...را بررسی کرده و در نهایت با مطالعه تطبیقی آنها در سازمانهای یاد شده مدلی برتر و مطرح را جهت برنامه ریزی استراتژیک ارائه نماییم.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 15 مقایسه انواع الگوهای برنامهریزی استراتژیک نتیجهگیری با مرور و مطالعه و بررسی فوق در مورد مدلهای برنامهریزی استراتژیک میتوان به نقاط مثبت و هماهنگ در ارائه مدلی کامل و جامع در این زمینه دست یافت؛از طرفی مدیریت استراتژیک یک مدیریت اقتضایی میباشد و سازمانها با توجه به ویژگیهای خود و محیط و پیچیدگیها و آینده و رقبا با هدف آفرینش نیاز و نه فقط ارضای نیاز مشتریان،بایستی یکی از مدلهای مطرح شده را انتخاب نمایند ولی با عنایت به مزایا و معایب هرکدام از مدلهای بیان شده میتوان به نقطه اجتماعی در یک مدل رسید که به شرح زیر میباشد: 1)شناخت سازمان و چشمانداز سازمانی 2)بیان ماموریت،رسالت و فلسفه وجودی و اهداف عالیه سازمانی 3)توجه به سیکل زندگی سازمان(بخشی از ماتریس دوره عمر صنعت و توان رقابتی) 4)توجه به سطوح مختلف سازمانی و هماهنگی با بخشهای مختلف(هرچند که برنامهریزی استراتژیک در سطح عالی سازمان انجام می شود.
) 5)تجزیه و تحلیل محیط داخلی(نقاط قوت و ضعف؛همچون بازاریابی،تولید،جذابیت صنعت،منابع انسانی و کارکنان و عملکرد آنها، رهبری و سبکهای مدیریتی،فروش،مسائل مالی،فرهنگ سازمانی،ساختار،اندازه سازمان،پیچیدگیهای فرآیند تولید و ذینفعان)و تشکیل ماتریس ارزیابی عوامل داخلی 6)توجه به محیط خارجی(فرصتها و تهدیدها؛مانند مسائل اقتصادی،فنی و تکنولوژیکی،سیاسی،اجتماعی،بین المللی،مشتریان، اطلاعات و فناوری آن،تأمینکنندگان،فرهنگ محیط،خلاقیت و نوآوری و کارآفرینی و رقبا(با توجه به مدل پورتر یا مدل BSC )و بازار (مدل فلیپس یا مدل هوفر)،تشکیل ماتریس ارزیابی عوامل خارجی و یا استفاده از ماتریس CPM (بخشی از مدلهای استونر و فریمن و دانکن) 7)توجه به آینده،پیچیدگیها،تغییرات و تحولات(بخشی از مدل برایسون) 8)تحلیل شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب(بخشی از مدلهای گودشتاین و وایتمن و تحلیل سوالات بحرانی) 9)تشکیل ماتریس GE یا BCG یا ماتریس SPACE و تعیین استراتژیهای اصلی سازمان 10)تشکیل ماتریس SWOT 11)تشکیل ماتریس QSPM با توجه به الویتهای موجود و طبقهبندی آنها که از بند 9 به دست آمده است 12)تعیین استراتژیهای کلان 13)تعیین استراتژیهای عملیاتی و اجرائی برای سازمان و بخشهای مختلف آن (به تصویر صفحه مراجعه شود) منابع [1]."