خلاصه ماشینی:
"مرد یهودی:راستی چگونه با وجود فردی چون شما، موفق به این کار شدند؟ امام:در میان هیاهو و جنجالی که به راه انداختند،عهد و پیمانی بین خود بستند در حالیکه من سرگرم تجهیز پیکر رسول خدا بودم و نسبت به هر امر دیگری بیاعتنا، زیرا مهمتر از هر کاری در نظر من،تجهیز پیامبر بود که میبایست زودتر انجام پذیرد.
مرد یهودی:چرا یاران خود را به صبر و سکوت سفارش کردید و نسبت به نااهلان با مسالمت برخورد نمودید؟ امام:ای برادر یهود من مایل نبودم در آن شرایط حساس برای مطالبه حق خویش نزاعی به راه اندازم تا یکی به ندای من جواب مثبت دهد و دیگری پاسخ منفی و در نتیجه کار منازعه و کشمکش از گفتوگو فراتر رود و جامه عمل بپوشد،و در اسلام نوپا حادثه جدیدی آفریده شود.
مرد یهودی:چرا این بار هم برای بازپس گرفتن حق خود اقدامی نکردید و همچون گذشته صبر کردید و ساکت ماندید؟ امام:به خدا سوگند ای برادر یهود،مرا از هر گونه اقدام علیه عثمان همان جلوگیری کرد که از قیام علیه حکومت قبلی جلوگیری نموده بود.
من هم آنان را به گونههای مختلف آزمودم، عدهای بودند که در تمام موارد به وعدههای خویش وفادار بودند،با اینکه یقین داشتم اگر آنان را به سوی مرگ فرا خوانم دعوتم را میپذیرند،اما دیدم اگر همین عدهای را که باقی ماندهاند،نگهداری کنم بهتر است و آرامش خاطرم را بیشتر فراهم خواهند ساخت،و چون پیشبینی میکردم به زودی عثمان مردم را بر خود میشوراند و به خاطر اخلاقی که دارد،خود را به کشتن میدهد،شایستهتر دانستم در این کشمکشها من دخالتی نداشته باشم،خود نیز از آنها به دور باشم و یاران خویش را هم به صبر و سکوت سفارش نمایم..."