خلاصه ماشینی:
"بنابراین مخاطبان سیاستهای حاکم بر فعالیتهای قرآنی را نمیتوان به سان مخاطبان سیاستهای حاکم بر سایر فعالیتها و کالاهای فرهنگی براساس میزان علاقه تقسیمبندی کرد.
برخلاف این باور، دو معیار دیگر برای تقسیمبندی مخاطبان وجود دارد: الف-نخستین معیار،طبقهبندی مخاطبان از نظر سطح دانش و قدرت درک مفاهیم نظری است.
نمیتوان این واقعیت را منکر شد که میان قدرت فهم و درک مخاطبان فعالیتهای قرآن و لایههای مختلف مفاهیم قرآنی تناسب مستقیم وجود دارد.
اگر این مبنای نظری را بپذیریم آنگاه این پرسش رخ خواهد نمود که در میان مجموعهای از رسانهها و شیوههای رسانهای که به خدمت گرفته میشود،موقعیت خود قرآن چیست؟ آیا قرآن خود به منزله یک رسانه نیست؟اگر بپذیریم که قرآن خود یک رسانه است-که خلاف این تاکنون ادعا نشده است-آیا بلافاصله خواهیم پرسید چگونه رسانهای؟و به تعبیر دیگر خواهیم پرسید چه تفاوتی میان این رسانه و سایر رسانههایی که در فعالیتهای تبلیغاتی به کار گرفته میشود وجود دارد؟قطعا قرآن را به صرف آنکه«کتاب»است نمیتوان رسانهای مانند سایر کتابها دانست."