خلاصه ماشینی:
"نمونه را استاد فرزانه طوس در آغاز داستان رستم و سهراب این واژه را در همین معنا به کار گرفته است: به پالیز بلبل بنالد همی گل از نالهء او ببالد همی بدانسان که آشکار گردید واژهء فردوس در نبی به معنی بهشتهای هشتگانه و واژهای ایرانی است.
برپایه آنچه ه شاید کمی درازآهنگ گفته آمد،ریشه ابتر میتواند ریختی از اپوتر یا اپوسر به معنای بیفرزند باشد و همچنانکه میدانید در قرآن هم به همین معنا به کار گرفته است.
اما آنچه این دو فرشته و نام آنان را به فرهنگ ایران باستان پیوند میدهد،این انگاره است که شاید«هاروت»و«ماروت»،ریختهای دگرگونشدهء دو امشاسپندان ایرانی:امرتات و هوروتات باشد.
دین در زبان اوستایی دئنا بوده و در زبان پهلوی دن شده است،دن(به تصویر صفحه مراجعه شود) به اصطلاح با«ی»مجهول،سپس در پارسی دری«دین»در فرهنگ باستانی ایران دین یکی از پنج گوهر یا بنیادی است که ایرانیان کهن هستی آدمی را پدید آمده از آنها میدانستهاند، این پنج بنیاد چنین است: 1-اهو یا انو که به معنی نیروی زیستی است،این واژه به گونهای در دوزخ مانده است، دوزخ در پهلوی دژانو بوده است،به معنی زندگی بد،در برابر بهشت که وهیشت انو بوده است،به معنی بهترین زندگی.
همچنان اگر نمونههایی دیگر از واژگان ایرانی که در نبی و زبان عربی به کار برده شدهاند،بخواهید،میتوانم از«جناح»و«جند»یاد کنم:جناج ریخت دیگرگونشدهای است از گناه،ریخت کهنتر این واژه«وناس»بوده است،در زبانشناسی ایرانی«و»در آغاز واژه در دگرگونی به«گ»بدل میشود و«س»به«هـ»،از این روی،وناس گناه شده و در زبان تازی برپایهء هنجارهای تازیشدگی و تعریب،جناح گردیده است."