چکیده:
برخی از لغات برای دو معنای متضاد وضع شدهاند که آنها را اضشداد
میخوانند. لغویون عرب شمار این لغات را در زبان عربی حدود چهارصد
لغت دانستهاند که از آن میان حدود یکصد و پنجاه لغت در قرآن کریم آمده
است. در خصوص وجود یا عدم وجود.اضداد و نیز منشا پیدایش آنها میان
علمای لغت اختلاف نظر است. در مقالة حاضر این اختلافنظر تبیین شده
و اضداد قرآن معرّفی گردیده است:
خلاصه ماشینی:
"گاهی این معانی در مقابل هم قرار دارند که «متضاد» خوانده میشوند؛ مثل کلمه «ظن» که به دو معنای یقین و شک در قرآن کریم استعمال شده است، یا کلمه «مسجور» که به دو معنای مملو و خالی آمده است.
تضاد معنایی در اینگونه کلمات باعث غرابت معنای آنها شده است و برخی از علماء را بر آن داشته است که این الفاظ را در ضمن کتب غریب القرآن یا وجوه و نظائر قرآن و یا بطور مستقل و جداگانه مورد تحقیق قرار دهند؛ برای نمونه سیوطی ضمن تألیف کتاب «معترک الاقرآن فی مشترک القرآن» باب مستقلی را در کتاب «الاتقاق» به موضوع وجوه و نظائر قرآن اختصاص داده است.
او میگوید: «لفظ مشترک در اصل برای دو معنی مختلف یا متضاد وضع نشده است؛ بلکه بسبب تداخل لغات به مرور زمان بوجودآمده است یا اینکه ابتدا لفظی برای معنایی استعمال شده، سپس برای معنای دیگری به عاریت گرفته شده است و در اثر کثرت این استعمال بمنزله اصل گردیده است»[6].
نظر به اینکه شب از روز منقطع میشود و روز از شب باید اصل هر دو معنا را یک معنا دانست؛ یا کلمه «السدفه» که به دو معنی نور و ظلمت اطلاق میشود اصل این کلمه به معنای ستر (پوشاندن) است؛ کما اینکه نور خورشید ظلمت شب را میپوشاند و برعکس ظلمت شب نور خورشید را میپوشاند»[7] و میافزاید: «محال است عرب کلمهای را برای دو معنای متضاد وضع کند تا بطور مساوی به هر دو معنی دلالت کند.
أ- گروهی معتقدند که این الفاظ توسط واضع واحدی تحقق یافته؛ یعنی شخص واحدی یک لفظ را برای چند معنا قرار داده و بدینوسیله، اشتراک لفظی محقق شده است."