خلاصه ماشینی:
"اما در برخی موارد،معلوم نیست که آیا استفاده افراطی از خطنگاری فارسی،در محصولات فرهنگی معاصر،با چه هدفی صورت میگیرد؟آیا خط در نقاشی معاصر صرفا وسیلهای است برای تزئینی کردن اثر،یا اینکه در پی تلقین محتوایی ادبی به حوزه تجسمی است؟آیا گرافیک معاصر ایران صرفا برای متمایز شدن،به خط فارسی پناه آورده است؟اینها همگی سؤالاتی است که در این شماره به آن پرداختهایم.
[خط فارسی] بیزمان و بیمکان محمد پرویزی نویسهها و خطوط در فرهنگ ایران بار بصری خود را از دو مسیر به تجربههای تجسمیکشانیدهاند؛ نخست از مسیر«خط»به مثابه مجموعهای از شکلهای ترسیمی الفبای ایرانی اسلامی که در دورههای متفاوت تاریخ بکار گرفته شده است و دوام از مسیر«خوشنویسی»،به مفهوم نگارش نظاممند الفبا،که شاکلههایش به واسطه فرهنگ دینی تکامل یافته و براساس اصول و قوائد زیباشناختی خاصی مدون شده است.
چهطور شد تایپوگرافی فارسی را برای پژوهش یکی از دانشکدههای آلمان انتخاب کردید؟ این نمایشگاه،بخشی از بورسیهای است که از طرف مرکز DAAD به فارغالتحصیلان هنر اختصاص پیدا میکند و من آن را در سه شهر نیویورک،برلین و تهران پیگیری میکنم.
باتوجه به اینکه تحصیلات شما در ایران نبوده-بجز درک بصری حروف-آیا با معنا و فحوای کلمات و جملات هم رابطه برقرار میکنید و این موضوع در پروژه خطکشی موردنظر بوده؟ راستش هنوز فکر میکنم دید من به تایپوگرافی فارسی بیرونی است.
در اولین تجربه چه خصوصیتی از نمایشگاه خطکشی را حائز اهمیت میدانید؟ مهمترین ویژگی آن اینکه افکار ما درباره تایپوگرافی خیلی از هم دور است؛به این معنی که یکنواختی آثار گرافیکی را ندارد و هرکس دنبال دلبستگیهای خود در تایپوگرافی میگردد."