خلاصه ماشینی:
"قسمت فرهنگی-هنری انجمن در آن سالها زیرنظر ملکالشعرابهار بود،و بزرگ علوی هم در آنجا مشغول بهکار بود.
شما در این سالها کارهای تازهای در زمینه مدالسازی،به صورت تخصصی در ایران،انجام دادهاید؛شروع ین کارها به چه صورت بود؟ من قالبسازی را در روسیه یاد گرفته بودم.
همه مشغول به کار بودند و کارهایی برای عرضه وجود داشت و هنرمندان بسیاری در آن سالها مطرح شدند،مانند زندهرودی، تناولی،اویسی،مارکو گریگوریان و...
جایگاه هنر مجسمهسازی امروز ایران را چهطور میبینید؟ کار ما هنوز هویت خودش را پیدا نکرده،کار هنری باید در خدمت مردم باشد و مردم آن را بفهمند.
شما فقدان این پیشرفت در مجسمهسازی را چهطور میبینید و به نظر شما چه باید کرد؟ البته همه تقصیرات به گردن هنرمند نیست.
در این سالها چه کارهایی کردهاید؟ بعد از بازنشستگی،به دلیل ناراحتی قلبی،به شمال آمدم و سفارشهایی از جمله ساخت مجسمه حسن ناهید و نیما یوشیج را انجام دادم و چند مجسمه هم برای میدان اصلی شهر بابلسر ساختم و داور چند مسابقه بودم،از جمله:ساخت مجسمههای شنی و جشنواره دستها و رنگها.
در ایران تصمیم گرفتند این قالبها را بسازند و به خیلی جاها رجوع شده بود و به دلیل نبود امکانات کسی پیدا نمیشد که این کار را انجام دهد تا این که این سفارش،به من داده شد و من چون تجربیات قالبسازی داشتم،توانستم آن قالب را بسازم که بعدها از روی آن تکثیر شد.
این مسائل مهم است؛یعنی شما مطالعه میکنید،کار میکنید،ولی از جایی بحث پول و مواد کار میآید و اینجاست که هنرمند باید حمایت شود و نمیشود."