خلاصه ماشینی:
"درباره ارامنه بیشتر توضیح میدهید؟ ارامنه به عنوان یک اقلیت قومی-مذهبی کهنسال در ایران همواره در این امور،بهویژه هنر مدرن،در کار دیگر ایرانیان نقش مهم و مثبتی داشتهاند.
ولی وقتی هنر مدرن در سال 8391،به وسیله"میناسیان"وارد این کشور شد،بهترین نقاش خاورمیانه بوده است.
اگر به دوران معاصر نگاهی کنیم و مدرنیسم را در گیومه ببینیم- فقط به این هفتاد سال اخیر نگاه کنیم و به گذشته دور برنگردیم- فکر میکنید دلیل اینکه یک هنرمند از ارامنه را بشناسیم به نام "مارکو گرگوریان"،که در واقع به نوعی مساوی قرار میگیرد با جنبش مدرنیسم در ایران،ولی بعد از این دیگر استمرار ندارد و لا اقل بعد از او در بین ارامنه نمیبینیم که به این شکل آدمهایی شاخص وجود داشته باشند،در چیست؟ اولین دلیلش این است که فقط"مارکو"نیست.
چرا الان دیگر شاهد چنین هنرمندانی در بین ارامنه نیستیم؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) ما میبینیم که در جهات مختلف،نقاشی ارامنه مانند"سمبات"یا "قازاریان"،که نوعی امپرسیونیسم دارد،از مناظر شمال که معروف هم شده است،مانند"وارتاریان"،که کپی کار است البته،در اینها یک گرایشهایی هم بوده است به هنر کلاسیک.
من میگویم اصلا این اسامی و نسبتها ضروری نیست،ولی اگر بخواهیم با این زبان صحبت کنیم-که سعی میکنم درکش کنم-سؤال میکنم چرا پستمدرنیسم،که سی سال هست دنیا را فراگرفته و وقتی یک کاسب معمولی کار تجاری میکند،با پستمدرنیسم زندگی میکند،ولی هنرمند ما از قافله عقب افتاده است و هنوز در مدرنیسم دست و پا میزند؟ شما معتقد هستید که دیگر تقسیمبندی نداشته باشیم بین هنرمند ارمنی و غیر ارمنی؟ من میگویم این تقسیمبندی،قدیمی و کهنه است."