چکیده:
پژوهش حاضر با رویکرد اسنادی به بررسی اندیشه و روشی میپردازد که امام (ع) پس از سالها دوری از قدرت سیاسی، برای تشکیل حکومت اسلامی براساس آن اقدام کرد؛ حکومت اسلامی، در جامعهای که پس از رسول خدا(ص)، از روش و سنت آن حضرت به شدت فاصله گرفته بود. الگوی حکومتی امام، روش پیامبر اکرم (ص) است، اما حضرت چگونه و با چه روشی میخواهد جامعه را به سمت آن الگو هدایت کند؟ برای پاسخ، به نهجالبلاغه رجوع کردهایم تا اندیشه و روش امیرمؤمنان را به دست آوریم.بررسیها نشان میدهد که، اولا، روش امام (ع) در اصلاح جامعه، ابتدا از اصلاح ساختار بود. به تغییر در ساختار و جایگزینی زمامداران و هنجارهای مربوط پرداخت و معیارهایی در انتخاب آنان و رفتارشان در رابطه با مردم در نظر گرفت، تا از این طریق، رفتار و رابطه آنان در مردم تأثیر گذاشته و آنگاه از طریق تغییر در رفتار مردم به کارکردهای موردنظر دست یابد. ایشان در این اصلاح، تنها به دنبال این نیست که با تغییر ساختار، کارکردها دگرگون شود، بلکه افراد به مثابه کنشگر و چگونگی روابط میان آنها نیز در این فرایند مهم بوده و با تغییر در آنان، میتوان به کارکردها دست یافت. ثانیآ، اقدام بر اساس روش مزبور، در نظام سیاسی و اقتصادی چشمگیر و غالب است؛ اما در نظام شخصیت، ارزشی و روابط اجتماعی، از چشمگیری آن کاسته میشود؛ زیرا جنبه فرهنگی این سه نظام غلبه دارد و تأکید بیشتر، بر تغییر مستقیم مردم به وسیله آگاهی دادن به آنهاست.
خلاصه ماشینی:
"رابطه زمامدار با کارمندان: حضرت در اینباره سه وظیفه برای زمامدار مطرح میکند: الف) پس از انتخاب کارمندان براساس شرایط، آنان را از نظر مادی تأمین کند؛ زیرا کارمندان با گرفتن حقوق کافی در اصلاح خود بیشتر میکوشند؛ از بیتالمال دزدی نمیکنند و افزون بر این، در صورت پیروی نکردن یا خیانت، اتمام حجتی با آنان و مدرک و مستمسکی برای زمامدار است که آنان را به مجازات برساند.
اعطای منزلت اجتماعی عدم جرئیت برخی در تحت تأثیر گذاشتن قاضی +امنیت شغلی = استقلال در رأی و صدور حکمدرست + برقراری عدالت + امیدواری مردم بهحکومت مورد هشتم) سفارش به رعایت حقوق اقلیتها : تغییر وظایف و رفتار با اقلیتها، احتمال دارد نگرش و رفتار آنان را تغییر دهد و با حکومت همساز و همیار گرداند؛ آنگاه در اثر چنین رفتارهایی دل آنها نسبت به اسلام تلطیف و نرم شده و به آن گرایش یابند، از حکومت اسلامی و زندگی توأم با حقوق، آزادی و امنیت خرسند گردند و در مقام عضوی از جامعه، در پیشرفت کشور بکوشند و به شورش و امثال آن اقدام نکنند.
مورد پنجم) اصلاح روابط اقتصادی زمامدار با مردم: امام(ع) میکوشد رفتار عاملان مالیاتی و کارگزاران را با مردم دگرگون سازد؛ از اینرو، هنجارهایی در تغییر رفتار تعریف میکند تا در نتیجه دگرگونی رفتار آنان، نگرش، احساسات، گرایش و رفتار مردم نیز تغییر یابد و بدینوسیله به آنان عزت و کرامت دهد، جلوی بعضی از رفتارهای نادرست اقتصادی را از سوی محرومان میگیرد تا سرانجام به بقای دولت، خوشبینی به آن، امیدواری و بروز رفتارهای درست اقتصادی منجر میگردد."