خلاصه ماشینی:
"اگر ما نیز برای شاخت نویسنده به همان منابع اشاره شده در بروشور اکتفا کنیم شاید قانع شویم که این نابغهء هنر تئاتر در محدودهء مسائل پیشپا افتادهای چون دعوای زن و شوهر، یا نگاه توأم با سوءظن نویسنده به زنان به شهرت و اعتباری جهانی رسیده است که صد البته چنین نیست و آثار او را نیز تنها از این دریچه دیدن اشتباه محض است.
اما نمایشنامهء«پدر»چه میگوید: استریندبرگ شخصیت محوری نمایشنامهء «پدر»را بدون هیچ مقدمهچینی،در گفتگو با کشیش معرفی میکند و از همان لحظات اول نمایشنامه به نکتهای بسیار مهم در تضاد عقیده میان مردی(آدلف)که با علوم قضائی ارتباط برقرار کرده و کشیش یعنی نمایندهء مذهبی مواجه میشویم: کشیش:حالا میخوای من نصیحتش کنم.
این نکته را نیز باید خاطرنشان کرد که استریندبرگ از دنیای مسیحیت برخاسته و برحسب اعتقاد مسیحیان حضرت مسیح(ع)پسر خداوند است،و آنچه بر روح و روان شخصیت اصلی نمایش پدر اثر میگذارد نیز اثبات وجود پدر،یعنی خداوند است."