خلاصه ماشینی:
"پارهء اول-برخورد کارگردان و دوست روانکاوش-که در واقع باید مقدمهای کوتاه و موجز برای پارهء دوم -تمرین نمایشنامه اتللو و افشاگری زندگی بیماران روانی-باشد بسیار طولانی و باعث خستگی و ملال تماشاگر میشود.
نمایشنامهء گوهر آفرینش هرچند در معنا و مفهوم میتواند ابعاد اجتماعی بسیار وسیعی را دربرگیرد،لیکن اثری دراماتیک نیست و کوشش نویسنده بیشتر برای ساخت و پرداخت صحنههائی بکار رفته که از نظر تصویر جذابیت داشته باشند و کمتر توجهی نسبت به ارتباطهای دراماتیک میان شخصیتها،یا خلق درگیریهای تراژ یک در عناصر نمایشی بوده است.
به همین دلیل از آغاز نمایش،انجام آن کاملا معلوم است و تماشاگر یا خوانندهء نمایشنامه چندان رغبتی برای ادامهء کار در خود حس نمیکند.
نکتهء دیگر اینکه نمایشنامه برای اجرا و تصویر کردن آنچه در متن موردنظر است به صحنهای مجهز و امکانات فنی تکامل یافتهای نیاز دارد و اجرای آن در تالار مولوی خودبهخود گروه را ناچار به ساخت دکوری میکند که از زیبائی تصاویر اصلی نمایشنامه میکاهد."