خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) >نگاهی به متن سوگ سیاوش صادق هاتفی >سوگ سیاوش محسن حاجییوسفی کنون ای سخنگوی بیدار نغز یکی داستانی بیارای نغز سخن چون برابر شود با خرد روان سراینده رامش برد انتظار،انتظار و انتظار چشمها را خشک گردانیده و نگاهها را مات،مهتاب هرشب پدیدار میشود.
؟سیاوش چرا مادر،پدر و زن حاملهاش را رها کرده است؟چرا؟و چرا حسین خود را آماده رفتن میکند آماده رفتن به هرجا جز اینجا؟بگمانم هوای فارس سفلهپرور است، گویا رفته تا همرهی بیابد تا شاید خیمه از این خاک برکند؟دلخوشی سیاوش همین است و بس.
چنین گفت موبد که یکروز طوس بدانگه که خیزد خروش خروس خود و گیو و گودرز و چندان سوار برفتند شاد از در شهریار نقل جان میگیرد و گرم میشود،اما نقل سیاوش«فردوسی»با سیاوش«سوگ»درهم نمیآمیزد،فاصله سیاوش شاهنامه با سیاوش «سوگ»فاحش است."