خلاصه ماشینی:
"چنانکه میدانیم تخیل،اغراق،اعجابانگیزی و همچنین زبان ساده،روان و قابل فهم از ویژگیهای کار نمایش عروسکی بویژه برای کودکان و نوجوانان است و این همه را در فولکلور و فرهنگ بومی و قصههای عامیانه به وفور میتوان یافت.
و اما حلیمی در مقام کارگردانی نسبت به دو اجرای زندهء«مکر و طمع»و اجرای عروسکی «نمایش شهر الفبا»خصوصا اینکه نمایش «حسن کچل»،به عنوان«پروژهء لیسانس»او در زمینه«نمایش عروسکی»محسوب میشد،به نسبت آگاهانهتر عمل میکند،هرچند که اجرای حسن کچل نیز خالی از ضعف نیست، راوی داستان یا قصهگو سهم عمده و بهسزایی در یک نمایش عروسکی دارد،اما رحیمی در این نقش،به میزان قابل توجهی،از نظر فیزیک خصوصا چهره و نوع بیان و بازی و همچنین شیوهء قصهگویی و ارتباط زنده با کودکان کم میآورد.
در این صحنه نیز،اگر کارگردان با بهرهگیری از خلاقیت و ظرافت میتوانست، تماشاگر را در موقعیت دیو قرار دهد،یعنی تماشاگر هم فکر کند که حسنی خوابیده است، در ایجاد نوعی تعلیق و حس همذات پنداری کودکان با حسنی،نمایش بهتر عمل میکرد."