خلاصه ماشینی:
"اوج نمایش اتللو در صحنهء آخر است و تمامی اکشنها یکباره و یکجا دست به دست هم میدهند تا فاجعه را رقم زنند،نقطهای پر حادثه و دراماتیک اما افسوس که کارگردان در ایجاد فضای دراماتیک این صحنه نیز ناتوان عمل میکند،او در پی کشتن(دزدمونا)به راحتترین شیوه،خاموشی چراغ توسل میجوید و درست در اوج تراژدی،لحظهای که قهرمان متنبه میشود و به آگاهی میرسد نمایش خود را به اوج نمیرساند و خوف و رعب لازم و کاتارسیس حاصل نمیشود.
بازیگر نقش مارتا از نظر شخصیتی انگ نقش است،ولی افسوس که نقش بر بقایای شخصیت خود او بنا شده و فیزیک او نیز نامناسب است،که متأسفانه طراح لباس و نه کارگردان نیز توجه نداشتهاند که این نقیصه را با لباسی مناسب میتوان برطرف نمود و اصولا مارتا از نظر شخصیتی دختری پریشانحال و سنگشده است و نه شخصیتی روانی و خیالاتی،آنهم با صورتی دائما در حال کج و معوج شدن!"