خلاصه ماشینی:
"او در آن کتاب این نظریهء ابن سینا را که از خداوند،یعنی کمال مطلق،تنها یک عقل ممکن است صادر شود و اینکه خداوند علت موجبهء خلقت است،رد کرد و چنین استدلال نمود که همهء مخلوقات به تساوی با خدایی که آنان را با آنچه که وحی نبوی اراده و امر او مینامد،به وجود آورده،ارتباط مستقیم دارند.
61 آراء فلسفیای که طوسی تا زمان خود ثبت کرده است عمدتا با آنچه مسکویه در کتاب تهذیب خود آورده،مطابقت دارد تا چه اندازه با تعالیم مذاهب و فرق اسلامی سازگار است؟آراء مزبور با اعتقاد رایج اهل تسنن به سنتگرایی و نیز اشعریگراییای که اعتقادی به اصول ثابت و عقلانی مستقل از ناموس الهی ندارد،سازگار نیست.
23وی در مقدمه توضیح داده است که پس از تألیف کتاب اخلاق ناصری که در آن به بیان اخلاق کریمه و سیاسات مرضیه به طریقهء حکما پرداخته در نظر داشته است متنی مختصر بنویسد و در آن به تبیین سیرهء اولیاء و روش سالکان طریقت(صاحبان معرفت روحانی)براساس مبانی عقلی و نقلی بپردازد، اما کثرت مشاغل مانع میشد،تا اینکه شمس الدین محمد جوینی از او خواست به طرح خود جامهء عمل بپوشاند.
احتمالا طوسی به هنگام نگارش رسالههای کلامی برای شیعیان دوازده امامی (امامیه)،این حدیث را که خود در اخلاق ناصری نقل کرده به خوبی در خاطر داشته است:«انا معاشر الانبیاء،نکلم الناس علی قدر عقولهم83(ما پیامبران با مردم به اندازهء سطح فکر و تعقلشان سخن میگوییم).
او در این مقاله به تعبیر خود از منظری اسماعیلی به بررسی کتاب اخلاق ناصری،تالیف خواجه نصیر الدین طوسی پرداخته و آن را با تهذیب الاخلاق ابن مسکویه و نیز اوصاف الاشراف خود خواجه مقایسه کرده است."