چکیده:
روش شناسی، یکی از بایستههای پژوهش حدیثی است. الوافی، نوشته فیض کاشانی، از جوامع روایی متأخر شیعه محسوب میشود. فیض در این کتاب، بر برخی از روایات تعلیقاتی نگاشته است. این تعلیقات و شرح برخی از احادیث متأثر از گرایشهای فکری اوست.در این مقاله بیان میگردد که فیض کاشانی در مباحث فقهی، دارای گرایش اخباری معتدل است؛ اما وی در برخورد با احادیث غیر فقهی به تفسیر و یا تأویل دست مییازد. در تاریخ حدیث شیعه، روایات فقهی، بیش از سایر روایات، مورد توجه پژوهشگران واقع شده است. از این رو، در این مقاله، احادیث غیر فقهی مورد توجه قرار گرفته است تا نمایانگر اندیشه فیض و خاستگاه حکمی ـ عرفانی وی باشد.
خلاصه ماشینی:
به نظر میرسد که او در الوافی، قصد بررسی اسناد را نداشته و گاه تنها به اشارهای کوتاه و گذرا بسنده نموده است؛ برای مثال، توضیح او درباره حدیث زیر گویای این مطلب است: عن أبی عبدالله( قال: من حفظ من أحادیثنا أربعین حدیثا بعثه الله یوم القیامة عالما فقیها.
فیض در تفسیر الصافی، آن دسته از احادیث تفسیری را که درباره عبارت قرآنی (کل شیء هالک إلا وجهه( روایت گردیده و بیانگر معنای «وجه» است، نقل نموده است: فی التوحید، عن الباقر(: إن الله ـ عزوجل ـ أعظم من أن یوصف بالوجه، لکن معناه کل شیء هالک إلا دینه و الوجه الذی یؤتی منه؛ 5 همان.
سپس در توضیح این روایت مینویسد: یعنی به واسطه وجهی که پیامبر(، وصی و عقل کامل، بندگان را به سوی خدا و شناخت او رهنمون سازد؛ زیرا وجه چیزی است که مورد مواجهه قرار میگیرد.
امام معصوم(، مراد از «وجه» را دین دانسته است و عبارت فیض در این مورد چنین است: بالوجه الذی یؤتی منه الذی یهدی العباد إلی الله تعالی و إلی معرفته من نبی أو وصی أو عقل کامل؛ دین، پیامبر، وصی و عقل کامل همگی در جهت هدایت بندگان به سوی خدا و معرفت خداست.
این، همان جهت از شیء است که به سوی خدا میگراید و بیانگر امکان و افتقار ذاتی شیء است؛ لیکن آنچه مؤید این دیدگاه فیض است، توجه او به روایت تفسیری دیگری است که بنا بر آن، ضمیر «وجه» به «شیء» بازمیگردد.