خلاصه ماشینی:
""4 "افشین"چون به آذربایجان رسید در"برزند"5فرود آمد و لشکر خود را در آنجا بنشاند و دژهایی را که میان برزند و اردبیل بود،تعمیر کرد و گرداگرد لشکر خود خندق کند و بر همهء راهها دیدهبان گماشت و از شبیخون در آن خندق امان یافتند و افشین هفت ماه در آن جایگاه میبود بابک در حصارهای محکم ایمن بود و هفت ماه سر از حصار بیرون نیاورد و با سپاه افشین مقابله نکرد،زمستان فرا رسید و افشین و لشکریان (1)-تاریخ طبری حوادث سال 220 کامل ابن اثیرج 5/234 طبع بیروت.
معتصم از کسان خویش پرسید که او را چگونه وارد شهر کنند تا همه کس بتواند او را ببیند؟"حزام"گفت هیچ (13)-مروج الذهب ج 4/55-56 طبع چهارم مصر (14)-طبری ج 5/جزء 10-ص 331-کامل ابن اثیر ج 5/245 (15)-مروج الذهب ج 4/65 (16)تاریخ طبری ج 5/جزء 10 ص 332 کامل ج 5/246 چیز مناسبتر از فیل نیست،دستور داد"فیل اشهب"را که یکی از ملوک هندوستان برای وی فرستاده بود و بسیار بزرگ و عظیم الجثه بود،به دنیای سبز و سرخ و انواع زینتها بیاراستند و بابک را نیز لباس زیبا و فاخر پوشاندند و کلاه سمور بر سر نهادند و او را در وسط مردم بطرف"دار العامه"حرکت دادند و اشعاری ترانه مانند به مردم و کودکان کوی و برزن آموخته بودند آنان شادیکنان و هلهلهگویان و دستزنان و پای کوبان میخواندند و ترنم میکردند و در پی بابک میرفتند17و این دو بیت را که محمد زیات گفته بود میخواندند: فد خضب الفیل کعاداته یحمل شیطان خراسان و الفیل لا تخضب اعضاوه الی الذی نشان من الشان18 بابک از میان انبوه جمعیت میگذشت و به چپ و راست مینگریست و مردم را شمار میکرد و تاسف میخورد و از اینکه این گروه مردم از چنگ وی رستهاند و بدستش کشته نشدهاند و انبوه مردم را به حقارت مینگریست."