خلاصه ماشینی:
"براساس نظریهء ولایت فقیه، در صورت وجود شرایط،تأسیس حکومت اسلامی توسط فقیه دارای شرایط واجب است؛بنابراین،طبیعی است که مهمترین دغدغهء امام(ره)طی دورهء مبارزه، اجرای حکم الهی بود؛سطح حکم الهی رفع ظلم در هر سطحی در ایران بود؛،یعنی حتی نجات یک مظلوم از جنگ ظالم،حال این ظالم فرد باشد یا حکومت، که صرف نظر از نظریهء ولایت فقیه،بر هر عالم دینی واجب است و علمای دینی در ایران معمولا به دنبال ادای این وظیفه یعنی رفع ظلم از مردم بودند و در حد توان در این زمینه تلاش میکردند و خیلیها در این راه غلامی: در انقلاب شکوهمند اسلامی، رهبری بر عهدهء یک مرجع دینی،مفسر قرآن،فیلسوف و عارف بزرگ اسلامی بود که از سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و برخلاف دیدگاههای رایج،کاملا به اسلام سیاسی اعتماد داشت و بر همین اساس نظریهء ولایت فقیه را احیا نمود.
گفتمان لیبرالیسم طی چند صد سال کوشید اقتدار دین را بشکند و بگوید که دین برای موزههای تاریخ و گذشته است و در دنیای کنونی و صحنهء اجتماعی جایی ندارد جهان بزرگی: مردم خواستار بازگشت به اسلام و حاکمیت مردم بودند؛مسئلهء استقلال، آزادی و جمهوریت را مطرح میکردند که از نظر آنها به معنای بازگشت به حاکمیت مردم و تعیین سرنوشت کشور از طرف مردم و سهیم بودن آنها در تعیین سرنوشت خودشان بود،شعار اسلامیت مطرح میشد؛یعنی مردم جمهوریتی را درخواست میکردند که براساس اسلام باشد،یعنی حاکمیت مردم را بدون حاکمیت اسلام قبول نداشتند گفتمان انقلاب اسلامی نیز در زمان تولد در مقابل سه گفتمان رقیب،یعنی سوسیالیست،لیبرالیسم و صهیونیسم،قرار داشت."