خلاصه ماشینی:
"نویسنده در ادامه به«مقایسهی پارادایمهای سهگانه»و سرانجام به«نتیجهگیری»از مباحث مطروحه در فصل روی میآورد؛و به این مطلب اشاره میکند که جهانی شدن فرایندی فرهنگی، اجتماعی،سیاسی و اقتصادی و در عین حال نابرابر است؛زیرا به عواملی چون زمان،موقعیتهای اجتماعی و سیاسی و سابقهی تمدنی و فرهنگی کشورها و مناطق بستگی دارد.
از اینرو جهانی شدن امری جهانی و غیرهمسان است؛اما در ادامه-برپایهی پارادایم تلفیق و ترکیب فرهنگی به ویژه نظام مفهومی«جهانی -محلی شدن»که توسط رابرتسون ارائه شده است-بر این نکته اصرار میورزد که در جریان جهانی شدن،ضمن اینکه استقلال فرهنگی کشورها و فرهنگها حفظ میشود،وابستگی بین فرهنگی نیز امکانپذیر میگردد.
نویسنده در ادامه بر تفکیک و تمایز«جهانی شدن»و«جهانی سازی»اشاره میکند و بر این نکته اصرار میورزد که جهانی شدن به جهانیسازی نمیانجامد،چرا که جهانی شدن برخلاف جهانی سازی،جریان طبیعی و مشارکتطلبانهی حضور همه در جریان تعامل جهانی است؛بنابراین درحالیکه جهانی شدن به گسترش پیوندهای اجتماعی و فرهنگی فراگیر منجر میگردد،جهانیسازی تهدیدی برای همبستگیهای داخلی فرهنگها و کشورها به شمار میآید.
وی ابتدا در بحثی با نام«جهانی شدن و جامعهی محلی» به این مطلب اشاره میکند که از میان پارادایمهای پیشگفته، پارادایم تلفیق و ترکیب فرهنگها بیشتر میتواند در مورد شرایط جهان معاصر ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
4-مؤلف در پایان فصل نخست(ص 65-64)به تفکیک و تمایز جهانی شدن و جهانیسازی اشاره میکند و بر این نکته پای میفشارد که جهانی شدن جریان طبیعی و مشارکتطلبانهی حضور همه در جریان تعامل جهانی است که به گسترش پیوندهای اجتماعی و فرهنگی فراگیر میانجامد؛درحالیکه جهانیسازی تهدیدی برای همبستگی داخلی فرهنگها و کشورها به شمار میآید."