خلاصه ماشینی:
"نکتهی دیگر،دربارهی اینکه ویراستار اصلی کتاب ذکر کرده است ما سعی داشتهایم حرفهای جدید بگوییم و شرق و غرب را به هم نزدیک کنیم تا بهتر یکدیگر را بفهمند،من معتقدم شاید بخشی از این غرض برآورده شده باشد،اما نه کاملا،چرا که من بهعنوان یک ایرانی،بهمانند استاد ثاقبفر،تعجب میکنم که خانم سانسیسی وردنبورخ چطور چنین ادعایی میکند،اما از دانشمند نامدار و بینظیر و بیبدیل ایرانی و متخصص تاریخ هخامنشی،مرحوم دکتر شاپور شهبازی،حتی برای حضور در جلسات دعوت نکرده بودند.
استاد ثاقبفر ایرادی که به نویسندگان غربی گرفتهاند این است که آنان دائم از سنت شفاهی ایرانی سخن میگویند و برای ایشان بهعنوان مترجم این سؤال مطرح است که چرا نباید در دورهی هخامنشی این موارد مکتوب شده باشد؟بهعنوان مثال،در جلد چهارم،صفحهی 83،و در زیرنویس مقالهی«یادداشتهای بر خط میخی و ادبیات پارسی باستان»نوشتهی کلاریس هرن اشمیت؛استاد این دیدگاه را مطرح و سؤال کردهاند که(نقل به مضمون)آیا اقوام آریایی ایرانی با داشتن گاهان زرتشت و اوستایی با حدود 50 میلیون کلمه که بر 12 هزار پوست گاو نوشته شده بود،خطی که بتوانند روی پوست بنویسند،نداشتهاند؟...
یا در همین مجلد چهارم صفحهی 148 استاد میفرمایند که:«من بهراستی درماندهام که چه نظر و سیاستی در پس این نسبت دادنها وجود دارد که نهتنها شاهنشاهی هخامنشی را میخواهد اثبات کند قادر به اختراع خط نبوده و برای ادارهی امپراتوری خود از خط و زبان آرامی استفاده میکرده است،بلکه امپراتوران هندوستان و کوشان نیز خطشان بهنحوی برگرفته از سامیان بوده است؟» ما هم بسیار مایلیم شواهدی بیابیم که نشان دهد ایرانیها در زمان هخامنشیان خطی همچون آرامی ابداع کرده بودند،تا اوستا را بدان بنویسند."