خلاصه ماشینی:
"اگر کسی در مقام مبارزه با قرآن،حتی یک سوره مانند آن آورده بود بطور مسلم گمراهان آن ار علم میکرددن و مخالفان اسلام و قرآن هزاران هرزا کنگره در مورد آن تشکیل میدادند و تاریخ آن را ثبت میکرد و نسلها آن را بخاطر میسپردند و از آن به بهترین وجه استقبال میکردند و آن را وسیلهء غلبه بر قرآن تلقی مینمودند،چرا که این عمل برای آنها یک داوری مسالمت آمیز بود و در واقع یک دلیل ادبی بشار میرفت که بدین وسیله میتوانستند در برابر قرآن به آن استدلال نمایند،ولی تاکنون شنیده نشده است کسی در این زمینه سخن گفته باشد یا چیزی به قلم آورده باشد و اصولا این مسائل در داخلهء اسلام وجود نداشته است تا آنکه کسی بگوید عظمت مسلمین یا توافق و هماهنگی آنان در برابر دشمن،مسأله را پنهان ساخته است،چون بذر عداوت از قرنها قبل کاشته شده بود حتی پیش از هجرت پیامبران این دشمنی وجود داشت.
اگر فرضا وسوسههای شیطانی باعث شک و تردید در بعضی از معجزات میشود و حقایق را پوشانده و افکار را منحرف میسازد،ولی آیا نسبت به مجموعهء معجزت میتوان چنین گفت و آیا ممکن است انسان عاقلی در اعجاز این کتاب -کتابی که آن همه کرامات چشمگیر را در خود جمع کرده و از حدود قدرت بشر، بویژه قدرتمبردم آن زمان خارج بوده است-تردید پیدا کند؟و آیا عقل آدمی به چیزی جز این معتقد است که:قرآن، وحیی آسمانی است که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل گردیده است؟ یاد داشتها (1)-در این زمینه به بخش سوم از فصل چهارم این کتاب مراجعه نمایید."