چکیده:
در این گفتوگو آقای طباطبایی ابتدا به نقش و جایگاه مردم در اندیشه سیاسی حضرت امام رحمهالله میپردازد و معتقد است که مردم در اندیشه امام دارای نقش، اهمیت و جایگاه رفیعی بودند و موارد متعددی از بیانات و عملکرد حضرت امام رحمهالله را بر اثبات مدعی خود نقل مینماید و در قسمت دوم این گفتوگو به شرایط حال کشور میپردازد و تاکید میکند که شرایط فعلی کشور منطبق با اندیشهها و آرمانهای حضرت امام رحمهالله نمیباشد و ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی جایگاه متزلزلی دارد.
خلاصه ماشینی:
"امام میگفت امروز مردم جمهوری اسلامی میخواهند، تا جایی که در توان داریم باید این حکومت را ایجاد کنیم و سامان دهیم، اما اگر خدای ناکرده فردا یا روزی آن را نخواستند، دیگر وظیفهای بر گردن من و ما نیست؛ همانطور که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم تحمیل نکرد، حضرت علی علیهالسلام هم تحمیل نکرد؛ این معنای باور به رأی و جایگاه مردم در جمهوری اسلامی و از دیدگاه امام است.
از بیان آقای طباطبایی اینگونه برمیآید که بنابر نظر امام رحمهالله مشروعیت حکومت براساس رأی مردم است و وقتی مردم جمهوری اسلامی را انتخاب نکردند، تکلیفی متوجه ما نیست؛ اما با مراجعه به آرا و اندیشههای تابناک حضرت امام رحمهالله نقش و جایگاه مردم به گونه دیگر ترسیم شده است.
آیا حاکمیت خدا و حاکمیت مردم در تعارضاند و وجود یکی نفی دیگری است؟به عبارتی دیگر برآیند این دو، در مشروعیت بخشی به نظام و قدرت چگونه است؟ با استناد به اصل 56 قانون اساسی و مبانی و موازین فقهی حضرت امام، حق حاکمیت به ملت داده شده، چنانکه حاکمیت خدا و انسان در طول یکدیگر قرار داده شده است.
در جواب باید گفت اولا این بیان امام که میفرمایند اگر 35 میلیون حرفی بزنند، من حرف خودم را میزنم، صراحت در این دارد که اجرای احکام و حدود الاهی ارتباطی با رأی و نظر مردم ندارد و اصولا مردم در آن جایگاهی نیستند که بخواهند برای اجرایی یا عدم اجرایی شدن حکم الاهی تصمیم بگیرند."