چکیده:
پژوهش حاضر، در صدد پاسخدادن به این پرسش است که « نگرش و روش فیض کاشانی دربارة حکومت و دولت صفوی چگونه بود؟» فیض کاشانی از جمله علمایی است که معتقدند چهار نوع حکومت وجود دارد : پیامبران ، امامان ، فقها و در نهایت حکومت تغلبیه. از نظر فیض کاشانی سه نوع اولی، مشروع و نوع چهارم، غیر مشروع میباشد. بر اساس مبانی او و این دسته از عالمان- در صورت فقدان شرایط لازم برای تشکیل حکومت از جانب فقها - علما مجاز به همکاری با حکومت وقت در جهت اهداف اسلام هستند. بر همین اساس بود که فیض کاشانی، علاوه بر اقامه فرایض دینی، مانند جمعه و جماعت و وظایف فرهنگی دیگر، اقدام به ارائه راهکارهای اصلاحی به حکومت نمود و با استفاده از نفوذی که در حکومت وقت داشت، به اصلاح امور دولت و ملت پرداخت و آسیبهای دولت و راههای مبارزه با آن را تبیین نمود.
خلاصه ماشینی:
"در زمینة افکار و اندیشهها و آثار دانشمندان ذوفنون و وارستهای چون فیض، تا کنون کاوشهای جامع و ذوابعادی انجام نگرفته است و باید برای شناخت شخصیت علمی ایشان و تحولات فرهنگی و سطح فرهنگی مردم و رویدادهای سیاسی و موقعیت و اقتدار سیاسی حاکمان ایران و جهان اسلام، پژوهشهای عمیق و دقیقی صورت گیرد تا درک درستی از افکار و اندیشههای علمای این دوره بهویژه فیض ارائه شود.
فیض این وظیفة مهم را در عصر غیبت امام معصوم بر عهدة فقها میداند ؛ بهسبب حقی که آنها به واسطة نیابتشان بهجای امام معصوم و از طرف او دارند و شرط آن وجود زمینههای لازم است (اذا امنوا الخطر علی انفسهم)؛ یعنی خطر جانی نداشته باشد و زمینة مساعد برای تشکیل حکومت بهمنظور اجرای حدود فراهم باشد.
فیض، تشکیل حکومت دینی را بعد از ایمان به خدا، بهترین عمل میداند و مؤمنین در صورت فراهمنمودن زمینهها، ملزم به تشکیل آن میباشند و آن حکومتی است که در رأس آن نایب رسول خدا قرار گرفته باشد: لاقربة عندالله بعد الایمان بالنبی اعظم من اتلاف هذا المتغلب لینضبط السیاسة الدینیة التی یتولاها حارس السالکین و کافلالمحقین، نایبا عن رسول رب العالمین (همان: 346 و همو 1425 ق :172)؛ نزد خداوند، بعد از ایمان به خدا و پیامبر اعظم، عملی بهتر از این برای تقرب به خداوند وجود ندارد که حکومت تغلبیه را از بین برده و سیاست دینی را قانونمند کند (به روال مشروع آن برگرداند) تا حکومت به دست کسی برسد که سزاوار آن است و به نیابت از پیامبر خدا، آن را عهدهدار شود (اگر مسلمانان و مؤمنین قادر باشند، باید مدعیان خلافت و جانشینی پیامبران و حکومت آنها را نابود کنند و حکومت دینی را به جانشینان واقعی پیامبر بسپارند."