خلاصه ماشینی:
میگفت:هم مهمانم هم دلیل( راهنما) مأمور خدایم عزرائیل مهم قاصد رب جلیل؛ خدا مرا خدمت تو فرستاده است روح سید ابراهیم پسر ترا بکشم ( بگیرم) (1)-در فارسی میگویند چند روز ولی در کردی روز که معدود است بوسیلۀ الف و نون جمع بسته شده است.
نالی سهوزی ده پی کرد بالتوی نوری خسته سهرشانی به به ر دهرکی حوجرهی سهید ایبراهیمی دادههانی1 جاریکی فهرموی حهله سهر دوجاری فهرمو حهی له سهر سهر له پهنجهرهی بینه دهر میوانیکمان هاتووه خوش تهتهر نباید بعد از تو پیغمبر باشد؛ مرا خالق جبار فرستاده است روح سید ابراهیم نازدار را بکشم ( بگیرم)؛ نباید بعد از تو هیچ پیغمبر باشد بدستور خالق اکبر.
دهیگوت:ئه ی سوواری چوست و چالاکه ئه ی ئه سحابهی دل رونا که به قسهی ایمامی عهلیم ده گه ل مه که ئه گه ر دوینی هاتی له مالی چون بو سهید ایبراهیمی کاکه؟ سووار فهرموی: ئه ی حهزرهتی فاتمهی چاوهه لو دلدل و ذو الفقار را(از من)بیصاحب میکند مرا هم از غزای کافران(محروم) میکند از قدرت باری تعالی بود حضرت فاطمه پیش ایوان بود قرآن روی رانش بود او گوشش بگفتگوی مهمان بود1 حضرت فاطمه قرآن را برداشت و (کنار)نهاد او پیش مهمان میآمد میگفت:ای سوار چیست و چالاک ای اصحاب روشندل به سخن امام علی با من(رفتار)مکن اگر( وقتیکه)دیروز از خانه آمدی سید ابراهیم برادرم چگونه بود؟ سوار فرمود: ای حضرت فاطمه چشم اله2 (1)-او گفتگوی مهمان را گوش داده بود(شنیده بود).
پیغمبر فرمود، پیغمبر چنین میفرمود: من این شیونم برای سید ابراهیم پسرم نبود من وقتی کودک بودم،هفت ساله از کوچۀ کافران پایین آمدم (1)-اولاد:فرزندان،جمع ولد است.