خلاصه ماشینی:
"هر دو جنبهء این تکاپو در«هزار و یک شب»دیده میشوند و به سخنی دیگر«هزار و یک شب» نمونهای گویا برای اثبات چنین ادعایی است:گردآوری و حفظ فرهنگ ایرانی،همچنین سازگاری آن با جهانبینی اسلامی جریان فرهنگی پردامنه و راهی دشوار و همراه با مخاطره بود که پابهپای جنبشهای سیاسی نظامی با ظرافت تمام در ایران به دست صاحبان قلم اجرا شد.
2 قصه در قصه،ویژگی سنت قصهگویی ایرانی اگرچه در اینجا پرداختن به چنین ویژگی پراهمیتی در ادبیات و فرهنگ ایران و یا حتی جهان ممکن نیست،همین بس که«هزار و یک شب»و نوشتههای حکیم نظامی،بویژه«هفت پیکر» نمونههایی ارزشمند برای توصیف ماهیت این سنت هستند:در«هزار و یک شب»آنچه که نزدیک به سیصد و پنجاه و یک یا دو حکایت را در قالب هزا رو یک شب توزیع کرده است و در یک نظام منطقی به هم پیوند داده است،همانا ویژگی«قصه در قصه»است.
ازاینرو با توجه به زبان روایت«قصه بهرامگور و وزیر خائن»در«هزار و یک شب»که نسبت به دیگر روایتها سنگینتر و آمیخته به نوعی تصنع و لفاظی خنک است و همچنین یک افزوده که دربارهء نتیجهگیری از قصه و ضرورت عدالت و هوشیاری سلطان بدان همراه شده است،ممکن است این قصه بعدها بدین مجموعه اضافه شده باشد و در صورت درستی چنین گمانی شاید نمونهای که برای نشان دادن پیوندهای میان«هزار و یک شب» و متون کهن ادب پارسی برگزیدهایم،ناروا باشد،ولی هرگز چنین نگرشی در ناسازگاری نخواهد بود، زیرا موارد فراوانی میتوان یافت که چنین واقعیتی را به روشنی ثابت کند."