خلاصه ماشینی:
اظهارات مذکور نهایت درجه صراحت دارد و از این نظر غیر قابل رد است که سهروردی در آثار خود در آثار خود،با الرجاع مکرر به کتاب«حکمة الاشراق»،کتابی که حاوی طرح بزرگ زندگی و وصیت نامهء روحانی وی میباشد،آنرا مؤکد میسازد.
این کتاب یکی از آثار سهروردی است که وی در آنها، باعلاقمندی و بیش از هر جای دیگر،شواهد فراوانی از طرح بزرگ خود در مورد احیای حکمت اشراق-که حکمای فرس قدیم میآموختند- آورده است.
در هر موردی،خواه دربارهء نور جلال مانند سکینه و ایزد شناسی زرتشت در خلال مثل افلاطونی،یا دربارهء منزلتی که برای حکمای یونان قدیم در نظر گرفته شده و یا اینکه در مورد شیوهء درک مطالبی که از انجیل یوحنا شاهد آورده شده است،و دود تبریزی خود را یک اشراقی کامل مینمایاند و باروشی کاملا ویژه به توجیه این مباحث میپردازد و ربط و تناسب آنها را به اثبات میرساند.
(7)در این مورد به کتاب مؤلف تحت عنوان«جنبههای روحانی و فلسفی در اسلام ایرانی»(چاپ 27-1791 پاریس توسط گالیمار)،به خصوص به جلد دوم آن:«سهروردی و افلاطونیان ایران»و به کتاب مذکور در یادداشت شماره 5 و همچنین به مبادی یک و دو و سه که اینجانب بر چاپ جدید آثار سهروردی در سلسله انتشارات انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران به نام «کتابخانهء ایرانی»نوشتهام مراجعه شود.
آیا میتوان گفت که رجب علی تبریزی هنگام استناد به مسلمه،این رساله،را مد نظر داشته است؟اگر چنین باشد باید گفت که،چنانکه توجه دادیم،خود او از قرابت عقیدهء خویش در ما بعد الطبیعه وجود باعقیدهء اسماعیلیان آگاه بوده است و در این صورت متن آغاز این گفتار ما دارای وسعتی شگفت انگیز و دور دامنه خواهد بود.