خلاصه ماشینی:
"» جالب این است که همینگونه درختی آراسته با سیم و زر و جواهر را فردوسی در شاهنامه وصف کرده میگوید: به سالار نوبت بفرمود شاه که گودرز و طوس و گوان را بخواه در باغ بگشاد سالار بار نشستن گهی ساختش شاهوار بفرمود تا تاج زرین و تخت نهادند زیر گلافشان درخت همه دیبه خسروانی به باغ بگسترد و شد چون چراغ درختی زدند از برگاه شاه کجا سایه گسترد بر تاج مگاه تنش سیم و شاخش ز یاقوت و زر برد گونهگون شاخهای گهر عقیق و زمرد همه برگ و بار فروهشته از شاخ چون گوشوار همه بار زرین ترنج تهی میان ترنج و سهی را تهی بدوی اندرون مشک سوده به می همه سفته پیکرش بر سان نی که را شاه هرگاه بنشاندی برد باد از آن مشک بفشاندی نمایندگان محترم بخارا در شهرستانها!
این موضوع به هر زبان که تکرار شده و میشود از باب آن است که انتشار مجله از جمله منوط به خوشحسابی نمایندگان ما در شهرستانهاست."