خلاصه ماشینی:
این جدا نگاری امور ممکن است در گفتارها مورد تائید نباشد، ولی مشاهده اعمال هر کس نشان میدهد که آنها به شبکه روابط عینی و ذهنی و تاثیرات آنها عیانتی دارند و یا اینکه از آنها غافل ماندهاند یکی از نگرشهای جدا انگارانه، نگرش جدا انگارانه به ماهیت نصیحت است که گاهی آنرا طوری مطرح میکنند که گوئی انسان مستقل از هر عاملی دیگر حضور دارد و میتواند نصیحتها و اندرزهای دیگران را بلافاصله بپذیرد و عمل کند، بدینجهت، ما بر خلاف نگرش فوق، نصیحت را نه، به صورت مستقل، بکله در میان شبکه روابط انسانی و اجتماعی مطالعه خواهیم کرد.
5-نصیحت و هدفداری:نصیحت با فرهنگ ایده آلیستی بیشتر مطابقت دارد، در واقع اندرز هدفی است که باید به آن نایل شد، یعنی وجود ایده آلی و ذهنی است، به همان نحو که در اوایل مقاله یاد آور شدیم، باید با مقدمه چینی و برنامه ریزیهای عملی و متناسب با تجارب هر کس به سوی تحقق هدف گام برداشت، اگر رعایت این مقدمات نشود نصیحیت در شخصیت انسان موجب ایجاد دوگانگی و گرایش بیشتر به ذهن میشود.
1 اما گاهی اثبات جهل از روی غرض و مرض است و ریشه آن در تفوق طلبی و حسادت میباشد، بنابراین این نصیحت کننده با انتساب نادانی به افراد، آنها را مستحق پند و اندرز خود میسازد و هنر مردم را نمیبیند.
7-نصیحتهای تغییر شکل یافته:گاهی برای تحقق نیات ناپاک، نصیحت کننده، شمایل همددردی به خود میگیرد، داستانی نقل شده که یک نفر یهودی که قلبا دشمن قومی از مسیحیان بوده و بدون اینکه سر خود را (1)بزرگان فلسفه، هنری توماس، ترجمه فریدون بدرهای، تهران 1348، صفحههای 118-117.