خلاصه ماشینی:
ویگوتسکی میکوشد روانشناسی ناب و غیر شخصی هنر را بدون توسل به مولف یا خواننده و صرفا با تاملی درباره صورت و ماده اثر هنری بررسی کند.
او در این باره میگوید:"تاکنون بررسیهای روانشناختی هنر در یکی از دو جهت صورت پذیرفته است-یا بررسی روانشناسی مولف بر مبنای آنچه خلق کرده است،و یا بررسی تجربه خواننده یا بیننده که این آفرینش هنری را دریافته است" (کوزولین،ص 37).
ویگوتسکی مثال سادهای میآورد:"زمانی که ساختار موزون یک قطعه زبانی را بررسی میکنیم با واقعیتهای غیر روانشناختی سر و کار داریم اما اگر این متن را با این تصور تحلیل کنیم که هدف از آن (*)- Richard Muller-Freienfels ،1949-1882،روانشناس آلمانی که آثاری را درباره رابطه روانشناسی و هنر،شعر،شخصیت و مذهب به وجود آورد.
تفاوت میان یک (1)- Oitch (2)- duration (3)- intensity (4)- intoxication هنرمند نقاش و مقلد در بازنمائی،همان عناصر بسیار ظریفی است که به مقوله عناصر صوری مربوط میگردد و چون صورت،مشخصه هر اثر هنری است،چه غنائی و چه ترسیمی،هیجان خاص صورت،شرط لازم بیان هنر محسوب میشود.
هنر و روانکاوی: ویگوتسکی معتقد است اگر ما کار خود را به تحلیل فرایندهائی که در سطح هشیاری رخ میدهند محدود کنیم احتمالا راه حلی برای مسائل بنیادی روانشناسی هنر پیدا نخواهیم کرد.
یکی از صفات ویژه هنر این است که فرایندهای دخیل در خلاقیت هنری مبهم،توصیفناپذیر و پنهان از ضمیر هشیار است و هنرمند خود به روشهائی که در آفرینش هنر به کار میبرد عارف نیست و نیز کسی نمیتواند به کلامی صریح و روشن بیان کند چرا یک اثر هنری خاص را دوست دارد.