خلاصه ماشینی:
ممیز پیشنهاد رشتهء گرافیک را داده بود که پذیرفته شده بود و این بخش را خودش با همکاری آقای شباهنگی و خانم کویان اداره میکرد.
چندسال با آقای ممیز همکاری داشتید؛ چون نامتان در تعداد زیادی از پوسترهای او بهعنوان اجرا و عکاسی دیده میشود؟این همکاری چهطور آغاز شد؟ ازآنجاکه هم علاقهء شخصی داشتم و هم خودم در این زمینه کار میکردم،از آقای ممیز خواهش کردم من را در آتلیهء خودش بپذیرد.
ممیز هم در دانشگاه کار میکرد و هم آتلیهء شخصی داشت.
در دوران دنشکده من خیلی به عکاسی علاقهمند بودم و آقای ممیز هم به این فکر رسیده بود که در پوسترها از عکس استفاده کند،مثل"گوزنها"، "دایرهء مینا"،"غریبه و مه"،...
من تا پایان سربازی در آتلیهء ممیز بودم و سال 3531 به استخدام رادیو تلویزیون ملی، انتشارات سروش(مجلهء تماشا در آن زمان)درآمدم.
حجم کار در سروش خیلی بیشتر از آتلیهء ممیز بود.