چکیده:
اسلام بر دو ستون پیریزی شده است: کلمه توحید و توحید کلمه. اسلام وحدت را در پنج حوزه لازم دانسته است، که این حوزهها به مثابه هویت جامع و ثابتی برای تمایز مسلمانان است: وحدت در عقیده، شریعت، امت، تمدن، و سرزمین اسلام. در عین حال، اسلام مشوق اختلافنظرها بوده تا به این وسیله یک جنبش فکری در جامعه اسلامی ایجاد کند. نگارنده ، این نوشتار را در دو بخش تنظیم نموده است: در بخش اول، موانع تقریب و وحدت مسلمانان از جمله قومگرایی، شیطنت و فتنهانگیزی کفار و غیره را بررسی مینماید و در بخش دوم از راههای چیرگی بر موانع تقریب و وحدت، بحث میکند.
خلاصه ماشینی:
"پوشیده نیست که این اختلافها و شکافها و تفرقههایی که امت اسلامی با آنها روبهروست برخاسته از شبهاتی است که معاندان و کینهتوزان نسبت به اسلام، برمیانگیزند و میگویند: «چگونه میتوان دچار این توهم شد که دین اسلام با وجود این همه دشمنی و خصومت و کینهتوزی و تفرقه و پراکندگی و نابسامانی اوضاع و شرایط و اینکه کارشان به جایی رسیده که تیغ به روی هم میکشند و خون یکدیگر را میریزند و گروهی از ایشان کودکان گروه دیگر را میکشند و چه آزارها و اذیتهایی که به دلیل اختلاف در عقاید نمیبینند و همگان هر لحظه بیم دشمنی و تجاوز گروه دیگری بر خود را دارند...
قرآن کریم به این مسئله اشاره نموده است، آنجا که میفرماید: « کان الناس أمة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و أنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه إلا الذین أوتوه من بعد ما جاءتهم البینات بغیا بینهم فهدی الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق بإذنه و الله یهدی من یشاء إلی صراط مستقیم؛ مردم در آغاز امتی یگانه بودند ]آنگاه به اختلاف پرداختند[ پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به راستی و درستی فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند و در آن اختلاف نورزیدند مگر همان کسان که به آنها، آن کتاب داده شده بود ]آن هم[ پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید، از سر افزونجویی که در میانشان بود، آنگاه خداوند به ارادة خودش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند، رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راهی راست راهنمایی میکند» (بقره/215)."