چکیده:
در این مقاله هدف اصلی بررسی روند اثر پذیری ادب پارسی از تعالیم صوفیه است.بدین منظور نخست به صورت خلاصه،اصول تصوف را مطرح کرده؛سپس سیر تکاملی تصوف را از آغاز تا مرحلهای که این تعالیم به عنوان یک مکتب و جهان بینی مطرح شده است،از نظر گذرانده؛آنگاه به جریان پیوند لفظ و معنی در بیان معارف صوفیه پرداختهایم. پس از این بحثهای مقدماتی،با توجه به اهمیت قرنهای چهارمن و پنجم از نظر توسعه و رشد تعغالیم صوفیه،سیر تدریجی ورود این تعالیم را به ادب پارسی مورد بحث قرار دادهایم.در نهایت بازتاب این تعالیم را در تک تک آثار عرفانی این دو قرن،که بیشتر به قرن پنجم مربوط است،برریس نموده، سعی کردهایم که میزان انتقال اصول و مسایل تصوف را در آثار این قرن نشان داده،جایگاه هر یک از آن آثار را از این دیدگاه مشخص کنیم که عملا کشف المحجوب هجویری در ردیف اول قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
(*)عضو هیأت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تهران آثار عرفانی این دو قرن،که بیشتر به قرن پنجم مربوط است،برریس نموده،
عرفان و تصوف اسلامی با توجه به تعالیم بزرگان این مکتب،
این معرفت است که انسان را با حقایق برتر
«تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است»14 این زبان اشاره در دو مرحله قابل بررسی و دقت است:انتقال معنی به
در این مرحله دو کار انجام گرفته است:یکی نفوذ تصوفبه اندیشه و
این اصل،محور اساسی عرفان و تصوف اسلامی است.
مورد بزبان پارسی نداریم،چه در این قرن علمای فرقهها،اصولا آثار خود را به
بحث و نقل قولهای مختلف میگوید:«توحید از حق به بنده اسرار است و به
در آثار خواجه عبد الله انصاری نیز به محبت توجه زیادی شده است.
تصوف و عرفان است.
و از آن است که چون این طایفه خواهند که بر افراد خود استخفاف کنند،وی را
از بابا طاهر نیز در این باره چیزی ملاحظه نشد.
دو بیتی و رباعیات بابا طاهر و ابو سعید نیز چیز جالبی در این مضمون
بنا بر این آثار قرن پنجم را باید مرحلهء جوانه زدن و اوایل رشد،در روند
شاید دلیل آنکه هجویری اصلا عشق را مطرح نکرده است و غزالی هم
دو بیتیها بابا تقریبا از این موضوع خالی است.
5-4-4-شهود و راز هم،در این آثار چندان روشن مطرح نشده است.
بنا بر این باید آثار انصاری را در ردیف دوم قرار داد و کیمیای سعادت را
کشف المحجوب در این میدان در قرن پنجم همچنان پیشتاز است.
انشای ابو سعید نیست،بلکه انشای محمد بن منور است حدود نیمهء قرن ششم