چکیده:
کتاب از دیدگاه پوپر محصولی از انسان است که بالاستقلال وجود دارد و میتوان از طریق آن پدیدآورنده اش را شناخت. از نظر وی شناخت پدیدآورنده از این طریق"عینی"تر است تا استفاده از مجراهای دیگری چون روانشناسی و رفتارشناسی. در این مقاله سعی شده است که نقطه نظرهای پوپر در باب کتاب مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"علی رغم اینکه محصول خود ماست مستقل است و از طریق عالم دوم و حتی عالم اول، اثر متقابل شدیدی بر ما دارد، و از طریق همین عملکرد متقابل میان ما و عالم سوم است که دانش عینی رشد میکند، و از این لحاظ شباهت نزدیکی میان رشد دانش و رشد گیاه و حیوان وجود دارد.
از آنجائیکه مواجهه خواننده با حقایق بیرونی از طریق کتاب، در واقع از مجرای ذهی پدید آورنده صورت میگیرد، و توان ذهنی نویسنده در انعکاس کم و کیف این حقایق نقشی اجتناب ناپذیر دارد، یک کتاب تا آنجا میتواند حقایق بیرونی را در خود منعکس سازد که ذهن پدید آورنده، آن را دریافته باشد.
پوپر میگوید:من میپذیرم که یک کتاب برای آنکه به عالم سوم دانش عینی تعلق یابد باید قابلیت دریافت شدن توسط یک فرد را داشته باشد.
15 گر چه پوپر دسترس پذیری را مطرح نمیکند، و با اشاره به اینکه محصول محصول است حتی اگر مورد استفاده قرار نگیرد، در واقع برای دسترس پذیری اهمیتی قائل نمیشود، ولی همین که قابلیت دریافت شدن را برای کتاب میپذیرد، در واقع تلویحا به دسترس پذیری نیز عنایت نشان میدهد.
بدیع بودن به این معنی که اجزاء یک ترکیب نیز بدیع باشد اساسا موضوعیت ندارد، چون چنین امری هرگز وجود نداشته است، زیرا با نگرش تحلیلی نسبت به پدیدهها و اشیاء میتوان همه چیز را آنقدر تجزیه کرد تا بهعوامل اولرسید."