چکیده:
در این مقاله تعامل میان بخش پولی و حقیقی در اقتصاد ایران، مبتنی بر مفاهیم برونزایی در یک دستگاه همانباشتهکننده ساختاری( ravcs )مورد مطالعه قرار میگیرد.چارچوب ساختار بلندمدت در بخشهای تقاضا و عرضه و بخش خارجی، براساس تئورهای اقتصادی و ادبیات تجربی ravcs تعیین شده است.رابطه تعادلی بلندمدت در طرف تقاضا مبتنی بر الگوی ml / si تصریح میشود.در بخش خارجی، عوامل تعیینکننده نرخ حقیقی ارز در بلندمدت، براساس تعادل بازار ارز استخراج میگردد.انحراف از روابط بلندمدت مذکور، بازخورهایی را روی تولید و سایر متغیرهای اسمی ایجاد میکنند که مبنای اصلی تجزیه و تحلیلهای ما را در راستای تعیین آثار متقابل متغیرهای حقیقی او اسمی شکل میدهد.نتایج حاصل از تحلیلهای برونزایی(ضعیف، قوی و نسبی) دلالت بر آن دارد که الگوی ml / si یا«ماندل فلمینگ»با مخدودیتهای زیادی برای درک نوسانات اقتصادی در ایران روبهرو است.تکانههای طرف عرضه، مانند تغییرات واردات، بهرهوری و اصلاحات ساختاری، نقش اساسی را در نوسانات اقتصادی ایران در کوتاهمدت ایفا کردهاند.تولید و واردات، دریافتکننده اولین تکانه خارجی به روابط تعادلی بلندمدت هستند.انحراف از روابط مذکور از طریق جملات تصحیح خطای، علت گرنجری سایر متغیرهای دستگاه میباشند؛با توجه به استراتژی رشد دروننگر، آسیبپذیری شدید اقتصاد کشور، بیثباتیهای کلان اقتصادی و وابستگی شدید رشد (*)-این پژوهش متسخرج از طرح:«تورم، تولید و سیاستهای پولی در اقتصاد ایران»به شماره 3973/4 میباشد که با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه تهران انجام شده است.ضمنا همکار طرج آقای دکتر محسن مهر آرا میباشند.P}اقتصادی به درآمد نفتی و واردات، نتایج حاصله دور از انتظار نمیباشند؛لذا تولید و واردات برونزاترین متغیر دستگاه محسوب شده، سیاستهای همراه کننده پولی و به دنبال آن تعدیل متغیرهای اسمی مانند قیمت و نرخ ارز، تعادل را به دستگاه باز میگردانند.در چنین سناریویی، سهم بالایی از تولید حقیقی و واردات به طور برونزا تعیینشده و سایر متغیرهای دستگاه، بار تعدیل کوتاهمدت را در نسبتهای مختلف برای همراهیکردن تکانههای حقیقی بر عهده میگیرند.به نظر میرسد که نتایج مذکور، با شکل ضعیف الگوی ادوار تجاری حقیقی سازگارتر است.
خلاصه ماشینی:
"نوسانات واردات توسط هیچ یک از متغیرهای دیگر(به جز تقاضای حقیقی در سطح اهمیت 11 درصد)قابل پیشبینی نمیباشد؛لذا این متغیر از درجه برونزایی بالایی برخوردار است؛بنابراین در میان متغیرهای دستگاه mi و dy دریافتکننده اولین تکانههای وارد بر روابط تعادلی بلندمدت بوده و متغیرهای اسمی به طور درونزا بار تعدیل کوتاهمدت را برای بازگرداندن تعادل بلندمدت دستگاه برعهده میگیرند.
بالاخره تکانه نرخ ارز که با کاهش حاشیه نرخ ارز در بلندمدت نیز همراه میگردد، اثر منفی بر تولید( dy )داشته است که با ادبیات اثرات انقباضی کاهش ارزش پول یا یکسانسازی نرخ ارز روی تولید 1P}سازگار است 2P}؛اما باید توجه نمود که این کاهش ناچیز بوده و ممکن است به لحاظ آماری معنیدار نباشد؛ به عبارت دیگر، کاهش ارزش پول یا افزایش نرخ ارز هر چند نرخ ارز حقیقی را به طور دائمی تغییر میدهد، اما(احتمالا به دلیل پایینبودن سهم صادرات غیرنفتی)اثرات مورد انتظار را مطابق الگوی استاندارد روی تولید ندارد.
در بلندمدت تراز پولی در واکنش به تکانههای عرضه، نرخ ارز و قیمت افزایش مییابد؛به عبارت دیگر، رفتار تراز پولی با الگوی ادوار تجاری حقیقی که در آن پول یک retpada evissap درونزا است، سازگاری دارد؛در حالی که هنوز تکانه پولی قادر است حدود 9 درصد بیاطمینانی تولید را در افقهای زمانی مختلف توضیح دهد، نقش تکانه ارزی در واریانس تولید حداکثر به میزان 3 درصد میباشد؛بنابراین، سیاستهای تثبیت اقتصادی مبتنی بر ابزارهای پولی از اهمیت بیشتری در طول دروه نمونه برخوردار بودهاند؛اما در مقایسه اهمیت تکانههای اسمی در برابر تکانههای حقیقی، تحلیلهایوسازگار با نتایج mcev دلالت بر آن دارند که تغییرات تولید و واردات حقیقی، نقش پیشرو را برای متغیرهای اسمی ایفا میکنند."