چکیده:
یکی از طرق مطالعه رابطه میان رشد اقتصادی و تجارت بین الملل، بررسی اثرات تعرفه بررشد اقتصادی است. اقتصاددانان نئوکلاسیک معتقدند که تجارت آزاد نه تنها برای هر کشور، بلکه برای تمامی جهان شامل منابع سرشاری است. بنابراین به دنبال حذف یکجانبه و چند جانبه محدودیتهای تجاری هستند و درمقابل توصیه می کند که کشورها با عنایت به تخصص در تولید و تقسیم کار بین المللی را به حداقل برساند. آنها خاطرنشان می سازند که اختلالات تجاری که از سیاست های اقتصادی دولت نشات می گیرند، نرخ رشد اقتصادی و درآمد سرانه را، در فرآیند یک دوره انتقالی بلندمدت از مسیر اصلی خویش خارج ساخته ومنحرف می نماید. در این مقاله، به منظور نشان دادن تاثیرات تعرفه بررشد اقتصادی، ابتدا درچهارچوب یک مدل نئوکلاسیکی، تابع مطلوبیت خانوار را، حداکثر می نماییم. دوره زمانی مورد مطالعه از سال 1340 تا سال 1377هجری شمسی است. اثرات تعرفه بر رشد اقتصادی در دو سناریوی مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در سناریوی اول، فرض می کنیم که نرخ پیشرفت فناوری معادل دو درصد ونرخ استهلاک، معادل ده درصد باشد. در سناریوی دوم، نرخ پیشرفت فناوری دو درصد ونرخ استهلاک پنج درصد فرض شده است. نتایج هر دوسناریو خاطر نشان می سازند که محدودیت های تجاری به کاهش نرخ رشد اقتصادی می انجامد. همچنین، میزان تاثیر نرخ تعرفه بررشد اقتصادی، در دوره بعد از انقلاب نسبت به قبل ازانقلاب، به دلیل کاهش درجه باز بودن اقتصاد و کاهش نرخ رشد جمعیت، کاهش یافته است. از طرف دیگر، نرخ استهلاک پایین تر، تاثیر منفی بررشد اقتصادی دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تجارت فارغ از محدودیت ها، حرکت رشد اقتصادی را تسهیل نموده وتاثیرات مثبت خود را بر آن نمایان می سازد.
The new-classic economists confirm that all trade distortions out of governmental economic policies may deviate the economic growth rate and per capita income in a long-term process of transitional period from its main path.
In this paper and in order to show the effects of tariffs on economic growth، at first we maximize the household utility function in a neo-classic model. The period of our study is from 1961 up to 1998. The effects of tariff on economic growth have been considered in two different scenarios. The results of both confirm that any trade restrictions may result in a reduction in economic growth rate. In this manner، the effect of tariff rate on economic growth in post- revolution period in comparison with pre-revolution one has decreased due to reduction in degree of openness and reduction of population growth rate. On the other hand، any lower depreciation rate may have a negative effect on economic growth. Therefore، we conclude that trade، free from any limitations، may pave the way for economic growth and reveal its positive effect on it.
خلاصه ماشینی:
"از طرف دیگر، تئوری کلاسیکها و نئوکلاسیکها در ادبیات اقتصاد بینالملل خاطر نشان میسازد که اختلالات تجاری که از سیاستهای اقتصادی دولت نشأت میگیرند، نرخ رشد اقتصادی، و درآمد سرانه را در فرآیند یک دورة انتقالی بلندمدت، از مسیر اصلی خویش خارج ساخته و منحرف مینماید.
واردات تکنولوژی، دانش فنی و خدمات حاصل از آنها ازسوی کشورهای صنعتی به کشورهای روبهرشد، از مزایای دیگر تجارت آزاد است که به تحریک رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه منجر میگردد، 5- تجارت بینالملل میتواند تولید داخلی را از طریق رقابت در کالاهای قابل تجارت، برانگیزد و در نتیجه کیفیت کالاهای مزبور را بهبود داده و قیمتهایشان را کاهش دهد.
بدینترتیب، شرایط مرتبة اول برای حداکثر نمودن سود بهقرار زیر است: (2) (3) (4) جایی که rt نرخ واقعی برگشت دارایی، ( کشش بین مواد اولیة داخلی و وارداتی، MPK بهرهوری نهایی سرمایه، نرخ استهلاک، قیمت نسبی کالاهای خارجی - مدل مورد استفاده دراین مقاله از منبع ذیل اقتباس گردیده است: Jong – Wha – Lee, "Interntional Trade, Distortions, and Long – Run Economic Growth", IMF Working Paper, November 1992.
هر چند طرفداران استفاده از سیاستهای حمایتی با طرح موضوعاتی از قبیل «تعرفة مطلوب»، «حمایت از صنایع نوزاد»، «صرفهجوییهای خارجی»، «واردات تکنولوژی»، «بهبود اشتغال و تراز پرداختها»، «حمایت از نیروی کار و قیمت کالاهای داخلی»، «ایجاد درآمد برای دولت»، «بهبود رابطة مبادله»، «مبارزه با دامپینگ» و «حمایت از امنیت ملی» از نظرات خود دفاع میکنند ولی در مقابل، اکثر اقتصاددانان معتقدند که تجارت آزاد میتواند به مثابة موتور رشد اقتصادی کشور قلمداد گردد."