پسر فضل (25) - مجله ارمغان ادب و هنر

"(فصل بیست و پنجم-پسر فضل) سلمان از قصر مأمونی بیرون شتافته هیئت خود را تغییر داد بر استر خویش سوار شده بجانب قصر فضل بن ربیع روان گردید،. در ابتدا اینقسمت را هرون‌الرشید به عبادبن‌الخصیب تیول کرده بود و چندی بود که تمام آن در تصرف فضل بن ربیع درآمده بود(معجم‌ یاقوت 801 ج 4)قصر فضل مسافت بسیاری از قصر مأمونی فاصله داشت‌ با آنکه هردو در طرف مشرق بغداد واقعشده بودند،فضل وزیر با خانواده‌ خود در آن قصر ساکن بود. قصر مزبور محزم را قطع کرده وارد شارع میدان می‌گردید شارع‌ میدان از بازار ثلاثا شروع شده و بشماسیه که معروف بمیدان خضیر بود خاتمه‌ می‌یافت غالب صنایع چینی و ظروف وامتعه گرانبها در آن میدان موجود بود سلمان مقارن غروب بدرقصر فضل رسید پسر فضل در انتظار او بود و بدربانها سپرده بود که هروقت ملفان سعدون که دارای چنین هیئت و چنان شکل است‌ آمد او را نزد وی آرند،سلمان چون بدر قصر رسید دربان او را مهلت‌ نداد که پیاده شود و پرسید ملفان سعدون؟سلمان جواب گفت آری منم، گفت آقای من در انتظار تو نشسته است."