چکیده:
یکی از مسائل مهم در مبحث مسئولیت مدنی موجبات و مسقطات ضمان مالی است که مورد توجه
حقوقدانان و فقها واقع شده، به گونهای که این موضوع در برخی از آثار فقهی باب
مستقلی را به خود اختصاص داده است. یکی از قواعد فقهی مهم در این زمینه قاعدة احسان
است. در متون فقهی غالبا از این قاعده بحث شده، اما همیشه مسئلة سقوط ضمان عمل
محسنانه محور تحقیقات بوده و هیچگاه از اثبات ضمان توسط این قاعده سخنی به میان
نیامده است. این نوشتار میکوشد که مبنای قاعدة احسان در حوزة اثبات ضمان را تبیین
و تحلیل کند و رابطة آن را با ادارة فضولی مال غیر مورد نقد و بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"آیا شخصی که برای کمک نمودن و احسان به دیگری اقداماتی را انجام میدهد که در اثر آن مخارجی بر او تحمیل میشود یا خساراتی به او وارد میگردد، میتواند بنا بر قاعدة احسان مطالبة خسارات نماید و مخارج خود را از محسن الیه دریافت کند؟ مسئلة اثبات ضمان توسط قاعدة احسان، به خصوص در مورد مبنای احکام اداره ونگهداری بدون اجازة اموال دیگران حائز اهمیت است.
حال اگر در این میان ما بگوییم چنین فردی حق ندارد برای خساراتی که به او وارد شده به طرف مقابل خود که از عمل او منتفع گشته، مراجعه نماید و طرف مقابل او ضامن خسارات و ضررهای او نیست، قطعا این امر با وجود عدم کارایی قواعد پیشنهادی برای اثبات ضمان، موجب حرج و زحمت و تنگنا بر چنین شخصی میگردد؛ درحالی که بنابر آیة شریفه که به صورت قاعدهای کبروی بیان شده، نباید بر شخص محسن هیچ حرج و مشقتی وارد شود و یا از ناحیة عمل محسنانة خود در تنگنا قرار گیرد؛ چه این تنگنا وسختی به خاطر مسئول شناختن او در برابر ضررها و زیانهای ایجاد شده از عملش در مورد دیگران باشد و چه به سبب محق ندانستن او برای مطالبة خسارات وارد شده بر او به سبب اعمال نیکوکارانهاش.
قاعدة لاحرج مبنای اصلی این نظریه این است که بحث اثبات ضمان در قاعدة احسان، مرتبط با قاعدة لاحرج است؛ به ویژه که در مورد مفاد آن به صورت قاعدهای کبروی گفته شد نباید بر شخص محسن هیچ حرج و مشقتی باشد و او نباید از ناحیة عمل محسنانة خود در تنگنا قرار گیرد؛ چه این تنگنا و سختی به علت مسئول شناختن او در برابر ضررها و زیانهای ایجاد شده از عملش در مورد دیگران باشد و چه به علت محق ندانستن او برای مطالبة خسارات وارد شده بر او به سبب انجام اعمال نیکوکارانهاش."