چکیده:
مقاله حاضر،نخست به پیشینه تفسیرهای تمثیلی شاهنامه،در برخی متون عرفانی اشاره میکند و آنگاه با مقایسه داستان بیژن و منیژه در شاهنامه فردوسی و قصیده عینیه ابن سینا،عناصر مهم جهان بینی گنوسیها،همچون دوگانگی روح و جسم،هبوط روح از عالم بالا و زندانی شدن آن در تخته بند تن و فراموش کردن اصل خویش،و سرانجام بیداری و بازگشت به جایگاه و موطن اصلی را در هر دو متن نشان میدهد.
The present paper first discusses interpretations of Ferdawsi’s Shahnameh in Sufi text. It then compares tow odes to show that both share discussions of Ganoosi ideologies، duality of soul and the mprisonment of soul in the body.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا با مقایسه عینیه ابن سینا و داستان بیژن و منیژه در شاهنامه فردوسی، نشان داده میشود که هر دو،استعداد پذیرش تفسیرهای تمثیلی را دارند.
وجود دارد یک نمون از آن،تأویل داستان بیژن و منیژه است:1تو را افرسیاب نفس ناگاه چو بیژن کرد زندانی در این چاه
کمال و اصل خود میگردد و سرانجام توران تن را رها کرده و به ایران جان بازمیگردد.
در داستان بیژن و منیژه آمده است که گروهی از مردم ارمان-شهری در مرز ایران و
سرود مروارید و ایران در داستان بیژن و منیژه است.
در آن مستغرق میشود که گویی اصل خود را به کلی فراموش کرده است:و اظنها نسیت عهود بالحمی و منازل بفراقها لم تقنع
به گیو آنگهی گفت مندیش ازین که رستم نگرداند از رخش زین مگر دست بیژن گرفته به دست همه بند و زندان او کرده پست
بیژن در مییابد که رهایی او از بتد و چاه،نزدیک گشته است و امیدوار میگردد که دوباره به موطن خود باز گردد.
مرشدی است که بیژن را در رهایی از بند و دام یاری میکند و او را برای سفر به
از یاد بردن عهد و پیمان و ناله و فغان برای دور شدن از اصل خوش و موطن خود و آنگاه آمدن منجی،عناصر اصلی حکایات و تمثیلهای گنوسی است.
قصیده عینیه ابن سینا نیز هنگامی که آن کبوتر روح به اصل خویش باز میگردد بر فراز آن
با مقایسه قصیده عینیه ابن سینا و داستان بیژن و منیژه در شاهنامه فردوسی و بررسی"