چکیده:
برحسب آیات متعدد قرآن کریم،ابلیس از دستور خداوند مبنی بر سجده در برابر آدم استکبار ورزید و سرپیچی کرد،در نتیجه،مورد لعنت حق تعالی قرار گرفت،ولی به او اجازه داده شد که تا روز قیامت به اغوا و تسویل بندگان بپردازد.براساس آموزه مذکور،جمهور مسلمین او را مجرم شمرده و همواره بر او لعنت فرستاده و از شر او استعاذه جستهاند،ولی تعدادی از پیشروان عرفان مکتب سکر به ویژه حلاج،عین القضاه،احمد غزالی برای ابلیس سیمایی عاشقانه ترسیم کردهاند و سجده نکردنش را ناشی از غیرت عاشقانه توحیدی او دانسته و ابلیس را تا مرتبه سید و سرور موحدان برکشیدهاند.این مقاله،سیمای دوگانه ابلیس را در آیینه سخنان حکیم سنایی ترسیم و با آیات قرآن،احادیث،و سخنان عارفان و پیشروان فرق مهم کلامی،مقایسه میکند، و در صدد اثبات این مدعاست که نگاه حکیم غزنوی در مورد ایمان یا کفر،و اجبار یا اختیار ابلیس،با نظرگاه اشاعره و معتزله فاصله بسیار دارد و با موقف مرجئه،همسویی بیشتری نشان میدهد.
According to numerus Quranic Verses¡ Iblis(satan) snobbed and disobeyed God¡ s order of prostrating before Adam.Consequently¡ he was cursed by the Exalted God; nonetheless¡ he was given permission to template and seduce God¡s servants until the Judgment Day. In accordance with this principle¡ the mass of Muslims found him guilty¡ cursed him continually¡ and sought refuge to God from his evil.But some outstrippers of the Sufi School of Intoxication¡ Specially Hallaj¡ Eyn al-Ghozat¡ Ahmad Ghazali drew an amorous visage for Iblis and considered his refusal to prostrate as a result of his monotheistic amorous zeal.They also promoted him to the high position of the lord of monotheists. This article describes the twofold face of Iblis in Hakim Sanaei¡s speeches¡ and compares them with Quranic Verses¡ prophetic traditions¡ and the remarks of mystics and the pioneers of important theological sects.It tries to prove the claim that Hakim Sanaei¡s view regarding Iblis¡s faith or disbelief¡ compulsion or choice is too different from the view points of Asharites and Mutazilites; rather it is more similar to Murji¡ ites¡ view.
خلاصه ماشینی:
"011 ق)آورده است که گفت:«ان نور ابلیس من نار العزه و اگر نور خود را به خلق ظاهر کند،به خدایی پرستیده شود».
حکیم سنایی نسبت به سجده نکردن ابلیس در برابر آدم دو قضاوت مختلف دارد:در
در این باب نیز سنایی تنها عارفی نیست که به مقام عزازیل رشک میبرد،دو سده پیش از وی،از شبلی نقل است که:»از ابلیسم رشک میآید و آتش غیرت جانم میسوزد
است و ابلیس و آدم نیز از جمله کاروانیان عاشق میباشند:عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند به سر تو که همی زیزه به کرمان آرند
ابو القاسم قشیری(وفات 564 ق)آورده است:«گویند چون ابلیس را لعنه الله این چنین حال
تکریم نبوده،بلکه منظور،سجدهء انقیاد و اطاعت بوده است:به پیش آدم شرعی سجود انقیارآور گر از شبهت نه چون ابلیس بر پیکار عصیانی
5-گناه دیگر ابلیس این بوده که در مقابل نص و دستور صریح و آشکار خداوند،به قیاس عقلی دست زده است قیاس وی این چنین بوده:«من از آتشم ولی آدم از خاک است،
جمله این داستان منقول در قصص اسلامی است که ابلیس پس از ملعون شدن،در صدد
سنایی(حدیقه،391)معتقد است که به خلاف زمان حضرت آدم که ملک،دیو(ابلیس)
الدین مولوی خوش نشسته است:چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست
است:«خدایا این بلا و فتنه از توست»(دیوان سنایی،ص 8801)مجبور دانستن ابلیس و دیگر
سنایی در این موقف نیز پیشگام نیست،بلکه از بعضی عارفان خراسان متأثر است، چنان که از با یزید بسطامی نقل شده که:از الله در خواستم تا ابلیس را به من بنماید."