چکیده:
جلال الدین محمد مولوی،عارف بزرگ فرهنگ ما،در آثار خود،متعرض مباحث و مفاهیم بسیاری شده که یکی از آنها مفهوم آزادی است.او به شیوههای متعددی به مبحث آزادی اشاره یا تصریح کرده است.آشنایی و شناخت نظریات و اندیشههای آن جناب ما را با اهم و اغلب اندیشههای عارفان و اخلاقیون مسلمان در این زمینه آشنا میکند.نویسنده در گفتار پیش رو،بعد از بیان مقدمهای درباره مفهوم از دیدگاه مولوی و عارفان دیگر،اندیشههای مولانا درباره مقوله آزادی را تحت سه عنوان دستهبندی و تبیین میکند. در بخش آغازین،به گستردگی درباره موانع طبیعی و ساختگیای که مولانا در راه نیل به آزادی برشمرده،سخن میرود.در این میان،تن،دنیا و قضا و قدر،از زندانهای طبیعی یا بیرونی به شمار میآید،و رذایل اخلاقی مانند جهل،حواس، عقل،تقلید و تردید از زندانهایی است که انسانها را در درون گرفتار کردهاند. بخش دوم این گفتار درباره راههای رسیدن به آزادی است که از دیدگاه مولانا،راههای رسیدن به آزادی نیز علاوه بر راههای سلوکی و طریقتی، راههای عشق و بندگی،راه پیروی از اولیا و انبیا،و راه مگر و خواب است که این موارد نیز به نوعی در قسم اول یعنی راههای سلوکی در میگنجند.راهها و شیوههایی که مأنوس و مورد نظر و عمل جناب مولانا قرار داشته و مخاطبان و مشتاقان را نیز بدان راهها فراخوانده است. اهم اهداف و مقاصدی که آن بزرگ برای آزادی در نظر داشته و به آزادیجویان شناسانده،از این قرار است که در انتهای مقاله اشاره شده است:رهایی از رنجها رسیدن به اخلاقی الهی،عاشقی و نیل به یقین و جاودانگی.
Jalal Aldin M u hammad Movlavi، the great Sufi in our culture، has discussed many points، one of which is the concept of freedom. Understanding his views and thoughts in this respect familiarizes us with most major lines of Sufi and Muslim thoughts on freedom. This paper categorises Movlana’s thoughts on freedom in to three groups and elaborates on them. First، the paper discusses blocks that Movland has enumerated for achieving freedom. Such blocks include external forces such as destiny and fate as well as internal forces like ignorance، sense، wisdom، imitation and so on. Second ، the paper discusses ways of achieving freedom in movland’s view. Such ways include love، obedience، following prophets، death، and so on. Finally، the paper discusses the most importand purposes that he consider for freedom such as relief from agony، love، Cerlainty، and eternality.
خلاصه ماشینی:
"بخش دوم این گفتار درباره راههای رسیدن به آزادی است که از دیدگاه
زندانها و بندهایی است که آدمی خود بر دست و پای وجود خویش مینهد و جاهلانه یا مغرورانه و فریبکارانه،به دام آنها میافتد،از دیدگاه ایشان،«آزادی»معنایی جز رهایی از
نیز آزادی را در عشق و بندگی مطلق دوست میداند و رهایی از جهان و خود و خودپرستی را
مولانا یکی از موانع بیرونی آزادی و رهایی آدمی را،جسم و تن میداند و آن را به بند و قفل
جان است و خود نیز گرفتار و دستخوش انواع آفات و فریبهای درونی و بیرونی است:جسم بند آمد فراخ و سخت تنگ خنده او گریه،فخرش جمله ننگ
در بیان و برداشتی عارفانه،آدمیان بیشتر از آنکه گرفتار موانع و زندانهای بیرونی باشند،گرفتار اخلاق و رفتارهایی هستند که آنان را از درون در بند و اسارت نهاده است.
مولانا در دفتر پنجم(ابیات 249 به بعد)نیز ضمن داستانی یکی از اولین دامهایی را که خداوند به اصرار ابلیس و برای شکار آدمی در اختیار او قرار داده بود زر و سیم و گوهر گفته است.
مولانا جهل را از زندانهای خدایی میداند که جن و آدمی هر دو در آن گرفتارند و اگر فکری برای رهایی نکنند،خود نادانی دیگری است:گر به جهل آییم آن زندان اوست ور به علم آییم آن ایوان اوست
خواندن مومنانه حال و قالهای آن بزرگان،خود از انگیزههای آزادی جوی آدمی میتواند به حساب آید و راه رفته و روفته آنان نیز نمونه و مرجعی برای
مشترک و عمده از آزادی که مطلوب و محبوب عارفان است و مولانا نیز منظور کرده و به"