چکیده:
حقوق بشر را قلب فعالیتهای سازمان ملل متحد دانستهاند. دفاع از حقوق بشر در واقع،
دفاع از حیثیت انسانی است. از سوی دیگر جمعیت قابل ملاحظهای از افراد دارای
ناتوانی در کشورهای مختلف جهان زندگی میکنند که سالیانه بیش از 10 میلیون نفر به
جمعیت آنان افزوده میشود. در کشورهای در حال توسعه این جمعیت عظیم را افرادی فقیر،
وابسته، تحت ظلم و خشونت، فراموش شده و محروم از آموزشهای رسمی، حرفهای و فاقد
شغل تشکیل میدهند. تلاشها برای شناخت اصولی حقوق بشر با تصویب «اعلامیه جهانی
حقوق بشر» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1948 آغاز گردید و در طول سالیان
متمادی این اعلامیه توانست بستری مناسب برای تدوین، اعلامیهها و قطعنامههای
متعددی جهت رعایت حقوق بشر در میان کشورهای جهان باشد. شمول افراد دارای ناتوانی از
همان اعلامیه اول در موادی همچون ماده 7 و 25 پیداست و در ادامه آن در اعلامیههای
«حقوق افراد کمتوان ذهنی، 1971»، «حقوق افراد دارای معلولیت، 1974»، «پیماننامه
جهانی حقوق کودک، 1981» و «قوانین استاندارد برای برابرسازی فرصتها در مورد افراد
دارای ناتوانی، 1963» به طرز بارزی حمایت شده است. در حال حاضر مهمترین چالش، بحث
مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای تصویب «پیماننامه جهانی حقوق افراد دارای
ناتوانی» میباشد که با تصویب آن گام مهمی در جهت رعایت حقوق بشر برای افراد دارای
ناتوانی در هزاره سوم برداشته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"همزمان با طرح این نظریه، مجمع عمومی سازمان ملل متحد سال 1981 را با شعار «مشارکت کامل و مساوی» به عنوان «سال جهانی افراد دارای ناتوانی» اعلام میکند و هدف از آن را «شناخت حد اعلای حق مشارکت کامل افراد دارای ناتوانی در جوامع خود» عنوان میکند، که تاکنون نیز این شعار به مثابة یک هدف کلی برای اکثر تلاشها در زمینة حقوق بشر افراد دارای ناتوانی مطرح بوده است.
» (Helander, 1996) این تعریف تأثیر عمیقی در راهبرد «توانبخشی مبتنی بر جامعه» ایفاء کرد وتلاشها برای ارتقاء و مراقبت از حقوق بشر افراد دارای ناتوانی را بهعنوان یکی از اصول مهم توانبخشی مبتنی بر جامعه مطرح ساخت؛ چه به نظر میرسد راهبرد توانبخشی مبتنی بر جامعه، بیش از آنکه به ارائة خدماتی صرف برای ارتقاء و بهبود عملکرد فرد ناتوان بیاندیشد، به رعایت حقوق انسانی آنان توجه دارد.
در چنین شرایطی با توجه به مطرح شدن بیش از پیش جنبههای حقوق بشری افراد ناتوان و فقدان ضمانت اجرایی درباب بسیاری از قطعنامهها و اعلامیههای مصوب مجمع عمومی، همچنین وجود برنامههای توسعهای در کشورهای مختلف که به شیوهای طراحی شدهاند که مانع از مشارکت کامل افراد دارای معلولیت هستند و باقی ماندن نگرشهای منفی در زمینة حضور افراد ناتوان در جوامع مختلف، باعث شد تا افراد ناتوانی، گروهها و سازمانهای آنان و حامیان و دستاندرکاران امور توانبخشی و توسعة اجتماعی در سازمان ملل به دنبال تصویب یک کنوانسیون جهانی (پیماننامه) باشند که از الزامهای قانونی بعد از تصویب در کشورهای عضو برخوردار باشد."