چکیده:
در این مقاله ابتدا نظریه "مثل" مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور
مهمترین ادله اثبات این نظریه در فلسفه شیخ اشراق و ملاصدرا و همچنین مهمترین
اشکالهای ابن سینا و امام فخر رازی به آن، مورد تحلیل، نقد و بررسی قرار گرفته و
با استدلال معلوم شده است که نه ادله آن دو فیلسوف برای اثبات این نظریه صحیح است و
نه اشکالهای این دو دانشمند برای انکار آن، بنابراین به علت عدم دلیل اثبات و نه
به خاطر وجود دلیل بر بطلان، نمیتوان این نظریه را تأیید کرد.
در بخش دوم برداشتهای ملاصدرا از آیات قرآن، تحت تأثیر نظریه "مثل" مورد نقد و
بررسی قرار گرفته است. به این منظور کلیه مواردی که ملاصدرا تحت تأثیر این نظریه
معنایی خلاف معنای ظاهر آیات قرآن ارایه داده است، از کتب تفسیری و فلسفی او جمع
آوری شده است. سپس با توجه به روایات، آیات، قرائن عقلی و لفظی صحت و سقم
برداشتهای ملاصدرا از آن آیات، معین شده است. در اثر این تحقیق معلوم شده است که
هیچ یک از چهار تفسیری که ملاصدرا تحت تأثیر این نظریه مطرح کرده است، صحیح نیست.
In this article، first، the thesis of “Ideas” is investigated and criticized. Then، the most important arguments of Suhrevardi and Sadra in support of، and the most important objections of Avicenna and Fakhre Razi to this thesis are analyzed، and criticized. It is proved that neither the argument of those two philosophers to prove this thesis، nor the objections of the two scholars to reject it are valid. Thus، this thesis cannot be confirmed because of the lack of convincing proofs، not because of objections against it.
In the second part of this article، Sadra’s interpretations، influenced by the thesis of “Ideas”، are studied. For this purpose، all Sadra’s interpretations of verses that under the influence of this thesis have offered meanings different from their literal ones are gathered from his philosophic and interpretative works. Then، in the light of traditions، Quranic verses، and rational and verbal circumstantial evidences، his interpretations are verified. In this research، it is proved that none of Sadra’s four interpretations that are under the influence of this thesis is valid.
خلاصه ماشینی:
"1. تعریف «مثل» نظریه مثل هر چند همواره با نام افلاطون همراه بوده است و از ارکان فلسفه او محسوب میشود و در جهان اسلام نیز ابتدا توسط شیخ اشراق مورد پذیرش قرار گرفته است (1، ص: 221)، اما از آنجا که منظور ما بررسی آرای صدرالمتألهین پیرامون نظریه مثل است، از این رو تعریف مثل را از دیدگاه او بیان میکنیم: ملاصدرا میگوید هر نوع جسمانی علاوه بر افراد مادی در این جهان، یک فرد مجرد نیز در عالم مجردات دارد که علت حقیقی افراد مادی است و به تدبیر آنها میپردازد.
نقد و بررسی دلایل صدرالمتألهین دلیل اول صدرا علاوه بر این که به وسیله دو اشکالی که گذشت، ابطال میشود، به اشکال دیگری نیز مبتلا است و آن اینکه میتوان گفت: صور عقلی به نفس انسان قائماند و هیچ یک از سه لازمه محالی که صدرا فرموده است، لازم نمیآید، زیرا در علوم حضوری علاوه بر حضور معلوم نزد عالم، باید عالم به معلوم خود توجه داشته باشد، تا علم حاصل شود، برای مثال انسان احساس تشنگی و گرسنگی را با علم حضوری مییابد، ولی اگر توجه او به مسأله مهمی معطوف گردد، احساس تشنگی و گرسنگی نمیکند، هر چند این دو حالت بر نفس او عارض و به نفس او قائماند، ولی به علت اینکه او به امر دیگری توجه دارد، نسبت به این دو معلوم حضوری خود دچار غفلت و فراموشی است."